فردایی دیگر



همان رنگ و همان روی،

همان برگ و همان بار،

همان خنده خاموشِ در او خفته بسی راز،

همان شرم و همان ناز.

همان جلوه و رخسار.

نه پژمرده شود هیچ،

نه افسرده؛ که افسردگی روی

خورد آب ز پژمردگی دل.

ولی در پس این چهره دلی نیست.

گرش برگ و بری هست،

ز آب و ز گلی نیست.


هم از دور ببینش.

به منظر بنشان و به نظاره بنشینش.

ولی قصه ز امّید هبائی که در او بسته دلت، هیچ مگویش.

مبویش.

که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند.

مبر دست به سویش.

که در دست تو جز کاغذ رنگین، ورقی چند، نماند.


#مهدی_اخوان_ثالث

تهران تیر - ۱۳۳۵



❤☁


کاش امسال هیچ چیزش از بهارش پیدا نباشد!


#علی_قاضی_نظام


پی نوشت: تو زندگی لحظه هایی پیش میاد که با خودت میگی اوضاع اون طوری ها هم که به نظر میاد بد نیست، زندگی کردن سخت نیست و میشه با همه ی این سختی ها کنار اومد. برای لحظاتی امیدواری. به این دلگرم میشی که اوضاع همان طوری که تصور می کنی پیش میره و اگه این طور باشه جای هیچ نگرانی نیست. اما در عین حال چند لحظه نگذشته یه حسی بهت میگه نمیشه. میگه نباید خودت رو گول بزنی. با خودت میگی معلومه که نمیشه. احساس می کنی باید از همین حالا دست هات رو بالا ببری و تسلیم بشی. همه چیز رو از دست رفته می بینی. همه ی رویاهات رو نقش بر آب می بینی. چشمات سیاهی میره، سرت گیج میره، تلو تلو می خوری و انگار از کوه افتادی پایین. نکته ی وحشتناک داستان هم اینجاست که درجا نمُردی. زجرآورتر این که سال ها باید با تنی زخمی زندگی کنی. کم کم باید با این حقیقت کنار بیای که زخمی و رنجور، روزها و ماه های طولانی زنده خواهی بود. و چاره ای جز این نداری. این سرنوشت تو در دنیاست که از دل رنج های بسیار، برای لحظه ای آرامش و شادی و لذت بجنگی. که عمر همه شون لحظه ای بیش نخواهد بود. و تو باز باید بگردی و بگردی و بگردی


محمدحسین بیات


#باران_بهاری 

#عکس_از_خودم 

#باران_تویی_به_خاک_من_بزن



بسم الله الرحمن الرحیم

خواندن #یادت_باشد برای من حسِ دوگانه ای داشت. از یک طرف دوست نداشتم کتاب تمام شود. از طرفی اصلا نمی شد کتاب را زمین گذاشت. بارها و بارها با حمید و فرزانه خندیدم. لبخند زدم. گریه کردم. نماز خواندم. دویدم. قدم زدم. آرام شدم. و مگر زندگی همین ها نیست؟! هر چند اگر کوتاه باشد. اگر معنای زندگی را فهمیده باشی، دیگر چه فرقی می کند چند سال و چقدر و کجا. با کوله باری از کارهای نکرده و راه های نرفته، زود از دنیا می روی. دنیا برایت کوچک و کوچک تر می شود. تو هر روز بزرگ و بزرگ تر می شوی. تا جایی که خدا تو را بالا می برد. تو قدر می یابی و نورِ معراجِ آسمانی ات سال های سال، راه پر پیچ و خمِ عاشقان را روشن می کند. حقیقتا عشقِ بسیجی هایِ روح اللهیِ سیدعلی جدای از عشق های دیگر است. همان طور که زندگی شان. آن ها می دانند عصر ما عصر قیام است. آن ها فهمیده اند که وابستگی به دنیا یعنی خداحافظی از امام حسین علیه السلام در میان آتش و خون، یعنی آنچه فرزدق شاعر به سیدالشهدا گفت: "دل هایشان با توست ولی شمشیر هایشان علیه تو!" آن ها دوست ندارند کربلا تکرار شود. آن ها برتر از مردم عهد رسول الله در سرزمین حجاز و برتر از مردم عهد امیرالمومنین در شهر کوفه هستند. آن ها در انتخاب بین همسر و فرزند و پدر و مادر و ثروت با خدا و پیامبرش و جهاد در راه آنها حتی تصور انتخاب اولی را هم نمی کنند. پس چه بکشند و چه کشته شوند، پیروزند. حتی اگر در اقلیت باشند. و این راز جاودانگی آنهاست. آن ها نمی گذارند حقیقت از بین برود. انقلابی ها ادامه خواهند داشت. بیش از این ها رشد خواهند کرد. من باور دارم زندگیِ عاشقانه ی حمید و فرزانه تمام نشده و نمی شود. چرا که در عصر خمینی و ای، حمیدها و فرزانه ها کم نیستند.


محمد حسین بیات

هفدهم تیر ماهِ هزار و سیصد و نود و هشت



#پیشنهاد_کتاب 

#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی


این یادداشت را در حالی می‌نویسم که کلماتی مناسب برای بیان آنچه باید» نمی‌یابم درباره مردی» باید بنویسم که علیرغم ارادت بسیار و انسی که با او داشته‌ام، قادر به بیان نیستم. سردار حاج قاسم سلیمانی» دارای شخصیت عجیبی بود، مهربان و با مهابت»، مصمم و رقیق‌القلب»، پرتلاش و نکته‌سنج»، سخت‌گیر و سخی»، عارف و مجاهد»، عالم و متعلم»، راهبردنگر و تاکتیکی»، ولایت‌محور و مردم‌گرا»، اهل ت و گریزان از آن» و. او دیروز سحرگاهان در خاک عراق به شهادت رسید و وقتی خبر آن- بلافاصله- منتشر گردید، جهانی را حزن و اندوه فرا گرفت و البته جهانی را هم شادمان کرد. هنوز بسیاری شهادت او را باور نکرده‌اند آخر مگر می‌شود مردی با این درجه از بزرگی و عظمت خارج از میدان جنگ به شهادت رسیده باشد! اما او واقعاً شهید شده و از میان ما رفته است. او خودش می‌خواست خونش جهان اسلام را آبیاری کند و در بین سرزمین‌های اسلامی به عراق علاقه ویژه‌ای داشت و از خدا می‌خواست خونش در عراق بر زمین ریخته شود. این را سه بار در دو هفته اخیر بیان کرده بود. او عراق را سرزمین ائمه اطهار علیهم‌السلام، به‌خصوص سرزمین امیرالمؤمنین و سرزمین سیدالشهداء- علیهم‌السلام- می‌دانست و می‌خواست به شرافتی که اربابان ما رسیدند، برسد. از نظر او عراق با همه دشواری‌هایی که دارد و از قضا او در آن بسیار اذیت و سختی دیده بود، چیزی دارد که مکان شهادت ائمه اطهار شده است و این تصادفی نبوده، از نظر او سرزمین عراق ظرفیتی داشته که کربلا و آن حادثه بسیار بزرگ که سرنوشت بشریت را تغییر داده، در آن واقع شده است. او می‌خواست در چنین سرزمینی به شهادت برسد. شاید از نظر او عراق را فقط با مجاهدت نمی‌توان ساخت باید با شهادت آن را ساخت واقعاً هم همینطور بود. سلیمانی» برای عراق، از مجاهدت» هیچ چیز کم نگذاشته بود اما می‌دید بعضی‌ها قدر دستاوردهای جهاد عراقی‌ها را نمی‌دانند و بعضی هم فقط مدعی هستند اما او به خوبی می‌دانست که اکثر این‌ها مدعی شهادت نیستند و شهادت گوهری است که کار خود را می‌کند. از این رو حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین علیه‌السلام نیز فرموده بودند اگر کار اسلام جز با شهادت» من راست نمی‌گردد، پس ای شمشیرها مرا در میان گیرید.
سردار سلیمانی آنگونه شهید شد که پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در سوگ او بوی بیانات حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام در سوگ مالک اشتر می‌داد که با اندوه بسیار فرموده‌اند: بدانید که مالک ابن حارث، روزگار خود را به پایان برد و به پیمان خویش وفا نمود و به دیدار پروردگارش شتافت. خدا مالک را بیامرزد، اگر کوه می‌بود، قله‌ای دست‌نیافتنی و دور و بلند می‌نمود! و اگر سنگ می‌بود، سخره‌ای سخت می‌نمود» ابن‌ابی‌الحدید در کتاب خود می‌گوید به جان خودم سوگند که اشتر شایسته این مدح بود؛ دلیر، نیرومند و بخشنده و سالار و بردبار و فصیح و شاعر بود و نرمی و درشتی را با هم داشت. هنگام خشم و درشتی، درشت بود و هنگام نرمی و مدارا نرمی می‌کرد.»
اما حادثه دیروز از یک جنبه دیگر نیز قابل بررسی است. بعضی با نگاه به رخداد نیمه شب دیروز، اهمیت اقدام آمریکایی‌ها را مورد اشاره قرار داده‌اند که البته مهم هست اما اهمیت آن به شهادت سردار سلیمانی باز می‌گردد و بایدگفت جبهه مقاومت، شخصیت بسیار بزرگی را از دست داده که به‌قول آیت‌الله سید حسن نصرالله هم اینک سید شهدای مقاومت» است. اینکه آمریکایی‌ها دست به چنین اقدامی زده‌اند، کاری استراتژیک نکرده‌اند و با این اقدام تأثیر استراتژیکی هم بر جای نخواهند گذاشت. آمریکایی‌ها در طول حدود دو دهه اخیر در مواجهه با سردار سلیمانی و جبهه مقاومت شکست پی‌درپی خورده‌اند این شکست فقط ابعاد نظامی- امنیتی هم نداشته بلکه دارای ابعاد ی هم بوده است. همین که آنان درصدد هستند نظام ی عراق را با کمک عوامل داخلی و برخی غافلین تغییر دهند به معنای آن است که در فرایند ی عراق شکست خورده‌اند و همین‌که امروز پس از یک عملیات محدود نظامی علیه چند پایگاه نظامی حشد، با حمله مردمی به سفارت خود مواجه و ناگزیر به ترک این ساختمان می‌شوند به معنای شکست ی آمریکاست و همین‌که روز گذشته بخشی از نیروهای خود را از عراق خارج کرده‌اند به این معناست که از بعد ی و امنیتی با تهدیدات غیرقابل مهار مواجه هستند. اینها شکست‌هایی است که آمریکا نه امروز و نه تا ده سال دیگر هم برای آن راه حلی ندارد.
در این بین دونالد ترامپ که به اقدامات نسنجیده شهرت دارد، به خیال خود به کانون اصلی مشکل خود حمله کرده است و این نشان می‌دهد او، مسئله را فردی» می‌بیند و حال آنکه او با یک جبهه بزرگ با انواعی از گروه‌ها، افراد، دولت‌ها و سازمان‌ها طرف است که بسیاری از آنها را سردار سلیمانی» به وجود نیاورده و تامین نیروی آنها هم با سردار سلیمانی نبوده است.
این نیروها حسب رخدادهایی که در کشورها پدید آمده‌اند به میدان آمده و به مرور به بالندگی و خودکفایی و برتری رسیده‌اند و صد البته در این مسیر از تدبیر سردار سلیمانی و کمک‌های او که عمدتا جنبه فکری داشته‌اند، استفاده کرده‌اند. از این روست که امروز همه گروه‌های مقاومت منطقه به طور یکپارچه و به فوریت واکنش نشان داده‌اند. مثلا همه گروه‌های اسلامگرا، ملی‌گرا و چپ‌گرای فلسطینی در همان ساعات اولیه شهادت سردار سلیمانی به طور رسمی و در بالاترین حد واکنش نشان دادند و این در حالی است که اگر این سازمان‌ها موضع از پیش مشخصی نداشتند، برای صدور بیانیه به تشکیل جلسه و بحث نیاز داشتند.
مجموعه اینها نشان می‌دهد آمریکا در تشخیص مسئله دچار اشتباه شده است. آنان گمان کردند یک ضربه می‌زنند، یک ضربه می‌خورند و کار تمام می‌شود و آنان می‌توانند آن یک ضربه را دستمایه قدرت‌نمایی رسانه‌ای خود کنند. اما همین امروز هم پیام رهبر معظم انقلاب و هم واکنش‌ گروه‌ها از جمله گروه‌های سنی فلسطینی نشان داد صحبت از ضربه در مقابل ضربه نیست بلکه سخن از ضربات» است و مهم‌تر از آن اینکه سخن از بقا و فنا نظامی آمریکا در کل منطقه است.
سردار قاسم سلیمانی به همراه نزدیک‌ترین‌ها به او در سحرگاه جمعه به شهادت رسید. این برای او و یارانش حسن مأب» بود و بهتر از این نمی‌شد. خیلی‌ها گریه‌های مداوم او در فراق احمد کاظمی» و عماد مغنیه» را دیده‌اند. خیلی‌ها نوع عجیب وداع او با پیکر شهیدان را دیده‌اند و این را او از صمیم قلب انجام می‌داد و سر سوزنی اهل ریا نبود. بسیار کتوم بود و یکی از دو ویژگی دوست‌داشتنی شهید کاظمی را همین کتمان او می‌دانست. او گرایش به چیزی که حتی ناخواسته به اسم و رسمی می‌رسید، از خود دور کرده بود. این خصوصیت از قضا خیلی در موفقیت او نقش داشت. او در لبنان، سوریه، عراق و. کار می‌کرد و چون اهل جلوه‌گری نبود، حساسیت افراد میدانی را برنمی‌انگیخت. ما می‌دانیم که در همین عراق هر حزب و گروه ی هم‌اینک به چند حزب و گروه تبدیل شده‌اند. از احزاب شیعی تا کردی و تا سنی یعنی همه با مقوله‌ای به نام انشعاب» مواجه هستند اما در طول این سال‌ها یک نفر از او جدا نشده است. او البته در عراق حزب و گروهی نداشته ولی هزاران فرد عراقی با او کار می‌کردند و هیچ‌کدام از آنان از حاج قاسم جدا نشده‌اند نه کردها، نه سنی‌ها و نه شیعیان. او این‌طور هم نبود که به قول بعضی‌ها خاکشیر»مزاج باشد و هیچ مزاجی را پس نزند. نه خط سلیمانی در عراق از اول مشخص بود و تا آخر هم تغییر نکرد و افراد عراقی بر اساس قبول این اصول با او همراه شدند و نحوه برخورد سردار سلیمانی با همه آنان به گونه‌ای بود که هر کس خود را نزدیک‌ترین به او به حساب می‌آورد و لذا واقعا حاج قاسم» در عراق مسئله هیچ‌کدام از گروه‌های فعال و مردمی عراق نبود، مسئله مردم عراق هم نبود بله برای آمریکایی‌ها و منحرفین عراقی که در مقابل جمعیت عظیم عراق، عدد بزرگی به حساب نمی‌آیند، قاسم» مسئله بود و لذا گاه و بی‌گاه تصویری از اهانت به او را در شبکه‌های مجازی به نام نظر مردم عراق نسبت به او پخش می‌کردند و این دستمایه بعضی‌ها در ایران هم می‌شد تا روی سست بودن»! برادری ایران و عراق مانور دهند.

 

 


سعدالله زارعی

رومه کیهان - 14 دی 1398

 


ژنرال پترائوس، فرمانده پیشین نیروهای آمریکا در عراق و رئیس ‌اسبق سازمان سیا» با ابراز نگرانی آمیخته به وحشت از واکنش ایران در مقابل ترور منجر به شهادت سردار سلیمانی به دولت آمریکا هشدار داده است که؛ ایران هرگز از ترور سردار سلیمانی چشم نمی‌ پوشد و از آمریکا به سختی انتقام خواهد گرفت. پترائوس تاکید کرده است که؛ این انتقام بسیار خطرناک خواهد بود و به نظامیان و منافع آمریکا در منطقه محدود نمی‌ شود بلکه می‌ تواند در سوریه، عراق، خلیج‌ فارس و یا هر نقطه دیگر باشد» و شموئیل کاردیلو، مشاور ارشد موساد خطاب به ترامپ گفته است: ایرانی‌ ها بسیار هوشمند هستند و اقداماتشان خطرناک و همراه با ضربه‌ های استراتژیک است. آنها (ایرانی‌ها) از جایی ضربه می‌ زنند که حتی تصور آن نیز ناممکن است».
 امام راحل ما -رضوان‌ الله‌ تعالی‌ علیه- می‌ فرمود؛ دشمن را آرام نگذارید که آرامتان نمی‌ گذارد» و حضرت آقا در پیام دیروز خود به مناسبت شهادت سردار سرافراز اسلام، حاج قاسم سلیمانی تاکید فرمودند: شهادت پاداش تلاش بی‌ وقفه او در همه این سالیان بود. با رفتن او به حول و قوه الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه دیشب آلودند».

آمریکا و متحدان منطقه‌ ای آن در اتاق شیشه‌ ای نشسته‌ اند و از همه سو آسیب‌ پذیرند. از این روی به جرأت و با اطمینان می‌ توان گفت که تمامی مقدمات و زمینه‌ ها برای انتقام سخت از آمریکای تروریست آماده است.

انتقام خون پاک سردار سرافراز قاسم سلیمانی و ابو‌مهدی المهندس و سایر شهدای صبح جمعه نباید به یک بار و دو بار و چند بار محدود باشد، چرا که دشمن نیز جنایات خود را محدود به یک بار و دو بار و چند بار نکرده است. به قول برادر و همکار عزیزم آقای محمد ایمانی مگر گرفتن انتقام خون ابا عبدالله الحسین‌ (ع) فقط با قیام و انتقام مختار ثقفی از ابن‌ زیاد و شمر و حرمله و عمر سعد تمام شده است»؟! دشمن همچنان به تخاصم ایستاده و نباید خواب آرام داشته باشد.

 

 

حسین شریعتمداری

رومه کیهان - 14 دی 1398


جان خود را فدای جانان کرد پهلوان مرد آسمانی ما
رستم دیگری به میدان زد از دل شاهنامه خوانی ما
او خودش یک تنه سپاهی بود زخمی از هر نبرد بر تن او
بی سلاح و زره به خط میزد نام پرودگار جوشن او

او که پا میگذاشت در میدان جبهه آرام میشد از عطرش
رنگ و بوی نماز مولا داشت گریه های شبانه ذکرش
گفتم از اوست هرچه ما داریم پرچمش را نمیدهیم از دست
ناگهان آسمان به حرف آمد حاج قاسم هنوز هم زنده است

قاسم هنوز در شهر قاسم هنوز در خط
گرم نبرد در کوه گرم گذشتن از شط
قاسم هنوز با ماست در کوچه و خیابان
قاسم هنوز زنده است ما را… قرآن

قاسم میان سنگر گرم دفاع مانده
قاسم همیشه با ما از صبح فتح خوانده
قاسم هنوز در فاو در سینه خطرهاست
قاسم هنوز زنده است قاسم هنوز اینجاست

کوه بود و بلند بالاتر ماه بود و چقدر زیباتر
لب او محو ذکر یا زهرا چشمهایش به یاد مولا تر
بود در چشمهای نافذ او مالک اشتر علی پیدا
در دفاع از حرم هنوز انگار بیقرار است حاج قاسم ما

سربلندیم و تا ابد بالاست پرچم قاسم سلیمانی
ما سپاه رهایی قدسیم هم ره رهبر خراسانی
گفتم از اوست هرچی ما داریم پرچمش را نمیدهیم از دست
ناگهان آسمان به حرف آمد حاج قاسم هنوز هم زنده است

قاسم هنوز در شهر قاسم هنوز در خط
گرم نبرد در کوه گرم گذشتن از شط
قاسم هنوز با ماست در کوچه و خیابان
قاسم هنوز زنده است ما را… قرآن

قاسم میان سنگر گرم دفاع مانده
قاسم همیشه با ما از صبح فتح خوانده
قاسم هنوز در فاو در سینه خطرهاست
قاسم هنوز زنده است قاسم هنوز اینجاست

 

 

میلاد عرفان پور


تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شب‌ های دهشَت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقان زاده از فضل پدر مهری‌ ست در جانت
که می‌ روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آن‌سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدند بر دستت کبوتر های بسیاری
چه خوش رم می‌ کند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سر به‌ زیری‌ها، سرت را سربلندی‌ ها
خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداری
ز ما، در‌ گریه‌ های نیمه شب یاد آر ‌ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخند های صبح بیداری

 

 

علی محمد مودب


موضوع هدف قرار دادن سردار سلیمانی را جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی رئیس‌ جمهور آمریکا یک سال پیش مطرح کرده بود و از کلمه Target استفاده کرده بود که ما می‌ خواهیم سردار سلیمانی را هدف قرار بدهیم. اینکه آمریکایی‌ ها می‌ خواستند سردار سلیمانی را شهید کنند از مدت‌ها قبل مشخص بود، منتها آقای ترامپ گول خورد، چون احساس کرد شهادت سردار سلیمانی در صحنه انتخابات به نفع اوست. او معتقد است رئیس‌ جمهور دیگری در آمریکا جرأت چنین کاری را نداشته است.
ترامپ ترور سردار سلیمانی را یک نقطه مثبت برای خود می‌ داند، ولی با این کار شانس خود را برای ریاست‌ جمهوری آمریکا به‌ شدت پایین آورد، چون پاسخی که محور مقاومت به آقای ترامپ خواهد داد، هزینه سنگینی را برای تداوم ریاست‌ جمهوری وی ایجاد خواهد کرد که خلاصی از آن و پیروزشدن در انتخابات را کار بسیار سختی برای آقای ترامپ خواهد کرد.
این که رهبر انقلاب اخیرا اعلام کرده بودند کشور را به سمت جنگ نمی‌ بریم رساندن این پیام به طرف مقابل بود که ایران علاقه‌ مند به جنگ نیست ولی اگر طرف مقابل بخواهد به سمت جنگ برود، قطعا ایران پاسخ خواهد داد. در رابطه با شهادت سردار سلیمانی نیز به‌ نظر می‌ رسد پاسخ ایران به این اقدام چندان طول نخواهد کشید.
ایران اگر پاسخ این حرکت را ندهد، قطعا احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران بیشتر خواهد شد. آمریکایی‌ ها سابق بر این به ایران حمله نکردند، چون هزینه بالا بود و از این جهت باید به آمریکا اثبات شود دوره بزن دررویی تمام‌شده است. ایالات متحده باید بداند اگر سرداری را شهید می‌ کند، قطعا پاسخ جدی‌ ای را از طرف ایران دریافت خواهد کرد. ایالات متحده در عین حال به چند علت خواهد دانست در تحولات آتی سود خاصی از این ترور نبرده است. نخست اینکه افرادی شبیه سردار قاسم سلیمانی، فرمانده شهید سپاه قدس در نیرو های نظامی ایران کم نیستند. البته که ایشان ویژگی‌های خیلی خوبی داشتند، ولی در 40 سال گذشته چهره‌ های شاخصی در مجموعه نیرو های نظامی ایران وجود دارند که می‌ توانند جای ایشان را پر کنند. بر همین اساس ایالات متحده آمریکا رهاورد خاصی از عمل تروریستی بامداد روز جمعه 13 دی‌ ماه خود نخواهد داشت. در عراق نیز چنین وضعیتی حکمفرما خواهد بود. آمریکا سودی از شهادت آقای ابومهدی المهندس سردار عراقی و فرمانده حشدالشعبی که در میهنش به شهادت رسید نخواهد برد. ایشان نیز از جمله افرادی هستند که تربیت‌ شدگان سال‌ های اخیر حشدالشعبی می‌ توانند جایشان را پر کنند. دوم اینکه آمریکا از نظر حقوقی بر سر حمله تروریستی اخیر ضرر های زیادی خواهد کرد. ضرر اول این است که بر خلاف قوانین بین‌ المللی و حتی ب رخلاف قوانین داخلی آمریکا مرتکب چنین کاری شد. قرار دادن نام آقای سلیمانی در لیست تحریمی ایالات متحده آمریکا و متهم کردن نیروی قدس سپاه به اینکه جزو مجموعه‌ های تروریستی است، مجوز حمله نظامی به این افراد را نمی‌ دهد. آن قانون که در آمریکا تصویب شده است درنهایت محدودیت‌ های تجاری، بانکی و مصادره املاک را به‌عنوان مجازات قرار می‌دهد، نه کشتن فرد. کاری که وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا در حمله به نیرو های ایرانی کرد، مشروعیت این کشور را بیش از گذشته زیر سؤال برد و کاملا برای همه مشخص کرد دولت این کشور یک دولت تروریستی است. گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد این اقدام آمریکا را نقد کرد و آن را عملی غیر قانونی دانست. جریان‌ های مختلف در عراق هم این حمله تروریستی را محکوم کردند. سوم اینکه آمریکایی‌ ها در عراق مشکلات جدی‌ تری پیدا خواهند کرد. ثمره و برکت این شهادت انسجام بیشتر نیروها با یکدیگر را به‌ دنبال خواهد داشت. دوستان سردار سلیمانی در موقعیت‌ های مختلف مصمم هستند مقابل آمریکا مبارزه کنند. این اتفاق جدیت نیرو های مقاومت در منطقه را هم‌ افزایی خواهد بخشید. این چالش فرصت‌ های زیادی را برای ایده‌ هایی ایجاد خواهد کرد که سردار سلیمانی برای آنها به شهادت رسید.
و نکته چهارم شکست ت تفرقه‌ انگیزی میان ملت‌ های منطقه خواهد بود. رهبرانقلاب در آبان‌ ماه گفته بودند نباید به پیروزی‌ ها مقابل داعش غره و نباید ذره‌ ای از تحرکات دشمن غافل شد. بخشی از این تحرکات در ماه‌ های اخیر ایجاد شکاف میان ایران و عراق بود. اگر هدف آمریکا از این جنایت ایجاد اختلاف بین مردم ایران و عراق است قطعا جواب عکس خواهد داد. اتفاقی که خواهد افتاد این است که فشاری که آمریکایی‌ها در عراق سعی می‌ کردند روی ایران وارد کنند، روی خودشان اعمال خواهد شد و مردم عراق ماهیت آمریکا را بیش از گذشته متوجه خواهند شد و وحدتی برای بیرون کردن آمریکا از عراق به‌ وجود خواهد آمد.

 

 

فواد ایزدی - استاد مطالعات آمریکا دانشگاه تهران

رومه همشهری - 14 دی 1398


همان طور که همیشه گفته‌ ام، باراک اوباما قبل از انتخابات، به‌ نحوی به ایران حمله خواهد کرد.» این یکی از اظهار نظر های دونالد ترامپ در سال 2012 پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکاست. اکنون چند‌ ماه مانده به انتخابات ریاست‌ جمهوری  2020 آمریکا، ترامپ با ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، ایران را به‌ نحوی هدف حمله قرار داده تا شاید بتواند بحران‌ های ی موجود بر سر راه ریاست‌ جمهوری دوباره‌ اش را حذف کند.
طبق اعلام پنتاگون، عملیات ترور سردار سلیمانی به دستور دونالد ترامپ انجام شده است؛ رئیس‌ جمهوری که طی ماه‌های اخیر درگیر بحران‌های کوچک و بزرگ در داخل و خارج از مرزهای آمریکاست و احتمالا یک بحران بزرگ در سطح امنیت ملی است که می‌تواند حاشیه‌های کوچک‌تر موجود در مورد دوره ریاست‌جمهوری‌اش را حذف کند.
8 سال پیش در بحبوحه رقابت‌ های انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ در میدان ت حرفی برای گفتن نداشت اما در برنامه‌ های تلویزیونی خود، دائما نامزد دمکرات‌ها یعنی باراک اوباما را که تلاش می‌ کرد برای بار دوم کرسی ریاست‌ جمهوری را در دست بگیرد، هدف حمله قرار می‌داد. تحلیل او این بود که اوباما تا پیش از انتخابات، با به‌ راه‌ انداختن یک جنگ، مردم و چهره‌ های ی را از هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه آمریکا پشت سر خود متحد خواهد کرد و در خلال آن کرسی ریاست‌ جمهوری را هم به چنگ خواهد آورد. گزینه مورد نظر او برای جنگ، ایران بود؛ چرا که ایران در آن زمان به‌ دلیل پرونده هسته‌ ای درگیر تنش بی‌ سابقه با آمریکا شده بود. ترامپ یک سال تمام، از نوامبر 2011 تا پیش از انتخابات در نوامبر 2012، این تحلیل را در تلویزیون و در شبکه‌ اجتماعی تکرار می‌ کرد. اوباما با شکست هم‌ فکران ترامپ در حزب جمهوریخواه، پیروز انتخابات شد و جنگی هم میان آمریکا و ایران در نگرفت.
اکنون اما او خود همان مسیری را در پیش گرفته که پیش از این، با هدف تضعیف اوباما، نسبت به آن هشدار می‌ داد. با این تفاوت که دولت باراک اوباما در سال 2012، چه در داخل و چه در خارج، با بحران‌ هایی که اکنون دونالد ترامپ با آنها رو به‌ رو است، مواجه نبود. بزرگ‌ ترین بحران این روزهای دونالد ترامپ، استیضاح او است که از سوی اعضای دمکرات مجلس نمایندگان با جدیت دنبال شده و به‌ زودی برای بررسی نهایی در مجلس سنا طرح خواهد شد.
تلاش ترامپ برای ایجاد یک بحران بزرگ خارجی در سطح امنیت ملی آمریکا که چیزی جز یک جنگ محدود یا غیرمحدود نیست، دور از چشم تمداران آمریکایی نبوده است. ایلهان عمر، یکی از نمایندگان دمکرات کنگره که در صف اول استیضاح ترامپ قرار دارد دیروز ساعاتی پس از شهادت سردار سلیمانی در واکنش به این اقدام دولت دونالد ترامپ در پستی توییتری او را متهم کرد که به‌ دنبال جنگ با ایران است. او تأکید کرد که دونالد ترامپ با به‌ راه‌انداختن جنگ با ایران به‌ دنبال منحرف‌ کردن روند استیضاح است.
این نخستین بار نیست که یک رئیس‌ جمهور حاضر در قدرت در آمریکا، تلاش می‌ کند برای انحراف افکار عمومی و منحرف‌ کردن مسیر استیضاح دست به یک حمله در خارج از مرز های این کشور بزند. در واپسین روزهای سال 1998، درست زمانی که ماجرای استیضاح بیل کلینتون» در مجلس نمایندگان به اوج رسیده بود، ناگهان خبر حمله موشکی آمریکا به خاک عراق منتشر شد. طی 4 روز از 16 تا 19 دسامبر، ناو های آمریکایی مستقر در خلیج‌ فارس و هواپیما های این کشور اهداف متعددی را در خاک عراق هدف قرار دادند. بهانه دولت کلینتون این بود که عراق از قطعنامه‌ های شورای امنیت سازمان ملل در زمینه توقف تولید تسلیحات کشتار جمعی پیروی نکرده است. این حمله بدون اخذ مجوز از شورای امنیت و طبق تصمیم دولت آمریکا انجام می‌ شد. مقام‌ های وزارت خارجه و دفاع آمریکا اعلام کردند حمله به عراق با هدف ضربه زدن به توانایی این کشور برای تولید تسلیحات کشتار جمعی بوده است. در جریان این حمله، چندین مرکز تحقیقاتی نظامی، سایت‌ های دفاع‌ موشکی و چند پادگان‌ هدف قرار گرفتند. حتی یکی از کاخ‌ های صدام‌ حسین نیز مورد حمله قرار گرفت.
آن زمان هم آمریکا بیش از هر کشور دیگری، درگیر تنش با حکومت صدام حسین بود و حمله ناگهانی به عراق همه را در آمریکا شوکه کرد. این حمله درست با گذشت 10 روز از آغاز استیضاح کلینتون به‌ خاطر ارتباط با مونیکا لوینسکی، در مجلس نمایندگان انجام می‌ شد. بررسی رومه نیویورک تایمز در تاریخ 18 دسامبر نشان می‌ دهد، نمایندگان کنگره در پی این حمله دچار اختلاف نظر شده‌ اند و در نهایت تصمیم گرفتند استیضاح را موقتا مسکوت بگذارند. نیویورک تایمز خود نوشته است که نخستین بمب‌ ها دقایقی قبل از آغاز نشست داخلی جمهوریخواهان - که آن زمان مجلس نمایندگان را در اختیار داشتند - برای تصمیم‌ گیری در مورد استیضاح کلینتون انجام می‌ شد. جمهوریخواهان پس از  3 ساعت بحث، اقدام کلینتون در حمله به عراق را مرتبط با استیضاحش می‌‌ دانستند اما در نهایت رأی به توقف موقت استیضاح دادند.
همزمانی حمله به عراق و استیضاح کلینتون باعث شد تا رسانه‌ های آمریکایی این حمله را جنگ مونیکا» بنامند. با وجود موفقیت کلینتون در توقف روند استیضاح، جمهوریخواهان درست در روز پایانی حمله، بار دیگر نشست‌ های استیضاح را از سر گرفتند و در نهایت رأی به استیضاح دادند.
ایلهان عمر در پست توییتری خود نوشته است که با تلاش‌ های ترامپ برای آغاز جنگ با ایران و در نتیجه منحرف‌ کردن روند استیضاح مقابله خواهد کرد. او همچنین از دیگر اعضای کنگره دعوت کرده مقابل این اقدام ترامپ بایستند.


دمکرات‌ های آمریکا که این ‌روزها درگیر رقابت‌های انتخاباتی داخلی حزب هستند، نسبت به تصمیم ترامپ برای ترور سردار سلیمانی واکنش منفی داشته‌ اند. جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور در دوره باراک اوباما و یکی از نامزد های اصلی در انتخابات داخلی حزب دمکرات، با انتشار بیانیه‌ ای نوشت:‌ ترامپ دینامیتی به بشکه باروت انداخته و می‌ گوید هدفش حفظ امنیت سربازان آمریکایی است.» او نوشته که ترور سردار سلیمانی، باعث سقوط آمریکا به ورطه یک درگیری بزرگ در منطقه خاورمیانه خواهد شد. برنی سندرز، دیگر نامزد دمکرات، هشدار داده که اقدام ترامپ می‌ تواند جان هزاران سرباز آمریکایی را به خطر بیندازد. او نوشته است: ترامپ وعده داد جنگ‌ های بی‌ پایان آمریکا را پایان دهد، اما اقدام اخیر ما را در مسیر یک جنگ دیگر قرار داده است.»
الیزابت وارن نیز که اکنون در میان نامزدهای دمکرات در جایگاه سوم قرار دارد، تصمیم برای ترور سردار سلیمانی را بدون منطق» توصیف کرده که به تنش بیشتر با ایران و در نتیجه کشته شدن افراد بیشتر در درگیری‌های جدید خاورمیانه منجر خواهد شد. او در پستی توییتری نوشته است: اولویت ما باید جلوگیری از یک جنگ پرهزینه دیگر باشد.»

 

واکنش‌های دوگانه

واکنش‌ها به صدور دستور ترور سردار سلیمانی از سوی ترامپ در آمریکا دوگانه بوده است. برخی که عمدتا مخالفان ترامپ و ت‌های او هستند، نسبت به عواقب این اقدام هشدار داده‌اند. در مقابل، جمهوریخواهان از ترامپ حمایت کرده‌ اند.

ریچارد هاس، مدیر پیشین تگذاری در وزارت خارحه آمریکا: طنز روزگار و البته تراژدی است که دولتی که قصد داشت نقش آمریکا در خاورمیانه را کاهش دهد، دست به حرکتی زده که ما را بیش از پیش در درگیری‌ های خاورمیانه فرو می‌ برد؛ درست در موقعیتی که آمریکا در آسیا از سوی چین و کره‌شمالی و در اروپا از سوی روسیه تحت فشار است.
وندی شرمن، معاون ی پیشین وزیر خارجه آمریکا: ترور قاسم سلیمانی آغازگر یک دور بسیار خطرناک است که ممکن است در نهایت به جنگ ختم شود؛ چه بخواهیم، چه نخواهیم.
بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت اوباما: دلیلی که برای ترور آورده‌اند سراسر تناقض است؛ اینکه به‌ دنبال مهار حمله به نیرو های آمریکایی بوده‌اند، درحالی‌ که این حمله خود احتمال وقوع حمله علیه سربازان آمریکایی را افزایش می‌ دهد. باید دلایل این‌اقدام به روشنی اعلام شود.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی پیشین ترامپ: تبریک به همه آن‌ هایی که در حذف قاسم سلیمانی دخیل بوده‌اند. خیلی زمان برد اما این یک ضربه مهم به فعالیت‌های سپاه قدس ایران در جهان خواهد بود. امیدوارم این نخستین گام تغییر رژیم در ایران هم باشد.
نیکی هیلی، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل: قاسم سلیمانی تروریستی بود که دستش به خون آمریکایی‌ ها آلوده بوده است. ترور او باید از سوی همه آن‌ هایی که خواهان صلح هستند مورد استقبال قرار گیرد. به ترامپ به‌ خاطر چنین اقدام درستی افتخار می‌‌ کنم.
مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه: سلیمانی مستقیما مسئول برنامه‌‌ ریزی‌ های کنونی و آینده برای کشتن سربازان و دیپلمات‌ های آمریکایی در عراق و منطقه بود. بعضی اما آنقدر از ترامپ نفرت دارند که می‌ گویند او کار اشتباهی کرده است. احمقانه‌ است. آنها دیوانه‌ اند.


آگنس کالامارد، گزارشگر ویژه سازمان ملل:
ترور قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس اقدامی غیر قانونی و برخلاف حقوق بین‌ الملل است. هدف قرار دادن آن‌ ها خارج از درگیری نظامی نمی‌ تواند قانونی باشد. استفاده از قوه قهریه مرگ‌ آور تنها در صورتی قانونی است که تهدیدی فوری علیه جان کسی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، آن‌ هایی که این دو فرد را هدف قرار داده‌اند باید اثبات کنند که تهدیدی فوری وجود داشته است. بهانه دخالت در فعالیت‌ های تروریستی در گذشته، دلیل کافی برای هدف قرار دادن آن‌ها نیست.

 

 

محمد امین خرمی

رومه همشهری - 14 دی 1398


عکس

نگاهی به پشت پرده‌ های شهادت سردار سلیمانی

 


امیلی دی‌ مونچالین، معاون وزیر خارجه فرانسه در خصوص شهادت سردار قاسم سلیمانی اظهار کرده است: آنچه اتفاق افتاد همان چیزی بود که از آن می‌ ترسیدیم. تنش بین ایران و آمریکا در حال افزایش است. اکنون اولویت باید این باشد که ثبات به خاورمیانه بازگردد. اظهارات اخیر معاون وزیر خارجه فرانسه می‌ تواند بیانگر اعلام قبلی عملیات شهادت سردار سلیمانی از سوی مقامات آمریکایی و صهیونیستی (خطاب به فرانسوی‌ ها) باشد. نباید فراموش کرد فرانسه یکی از اصلی‌ ترین بازیگران مداخله‌ گر اروپایی در منطقه محسوب می‌ شود و همواره نقش مخربی در ایجاد بحران‌ های مزمن امنیتی در غرب آسیا (سوریه، لبنان و عراق) ایفا کرده است. با توجه به همپوشانی و ارتباط نزدیکی که میان دستگاه امنیتی فرانسه، موساد و سازمان‌ های امنیتی ایالات متحده در منطقه و به‌ خصوص در سطوح عملیاتی وجود دارد، نمی‌ توان به سادگی از کنار اظهارات مونجالین گذشت. در این میان، شواهد و مستندات دیگری وجود دارد که این فرضیه را تکمیل می‌ کند. دبکا فایل، پایگاه اینترنتی وابسته به محافل جاسوسی و امنیتی رژیم صهیونیستی، شهادت قاسم سلیمانی را شاهکار عملیاتی و اطلاعاتی آمریکا خواند و اذعان کرد، موساد نیز در این عملیات، به ایالات متحده کمک کرده است. به نوشته دبکا فایل، این عملیات سطح تقابل بین آمریکا و ایران را افزایش می‌ دهد.
 

فرضیه آگاهی قبلی فرانسه از نقشه ترور سردار
یکی دیگر از موضوعاتی که فرضیه آگاهی قبلی فرانسه از نقشه ترور سردار سلیمانی را تقویت می‌ کند، نوع موضعگیری مقامات فرانسوی در قبال تحولات عراق، آن هم در روزهای منتهی به شهادت سردار سلیمانی است. وزارتخانه‌ های دفاع و خارجه فرانسه، ضمن اعلام حمایت کامل از حضور نیرو های آمریکایی در عراق، تجمع اعتراض آمیز طرفداران جبهه مقاومت در مقابل سفارت آمریکا در بغداد را به شدت محکوم کردند؛ در حالی که فرانسه در مقابل حمله وقیحانه نیرو های آمریکایی به پایگاه‌ های حشد الشعبی که منجر به شهادت و زخمی شدن ده‌ها نفر از نیرو های مردمی عراق شد، کاملاً سکوت کرد.

 

آیا آلمانی‌ها هم مطلع بودند؟
نکته قابل تامل دیگر این‌ که هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان نیز در اظهاراتی کاملاً معنادار، مدعی شده است حزب متبوع وی در دولت ائتلافی (حزب سوسیال دموکرات) در جریان حمله آمریکا به خودروی حامل شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و همراهان ایشان نبوده است. این اظهار نظر می‌ تواند بیانگر آگاهی دیگر حزب حاکم بر آلمان، یعنی حزب دموکرات مسیحی از عملیات ترور شهید سردار سلیمانی در عراق باشد. حزب دموکرات مسیحی آلمان از اصلی‌ ترین طرفداران ت‌ های امنیتی ایالات متحده در نظام بین الملل محسوب می‌ شود و حتی در جریان منازعات داخلی ناتو نیز حمایت کامل خود را از رویکرد سلبی مقامات دولت ترامپ اعلام کرده است. در این میان، نام انگلیس، دستگاه امنیتی این کشور و بوریس جانسون، نخست وزیر آن را نیز نمی توان نادیده انگاشت. حزب محافظه کار انگلیس که هم اکنون قدرت را در دست دارد، دقیقا مانند حزب کارگر، در خصوص تکمیل پازل امنیتی خونین ایالات متحده در منطقه غرب آسیا تعهد کامل دارد. بوریس جانسون از ابتدای حضور خود در قدرت (حتی زمانی که وزیر خارجه انگلیس بود) به دونالد ترامپ تعهد داده بود در حوزه ت خارجی لندن و به‌خصوص در قبال منطقه غرب آسیا، کاملا همراه و پیرو کاخ سفید خواهد بود. آنچه مسلم است این‌ که در آینده‌ ای نزدیک، شواهد و مستندات تازه‌ای در خصوص آگاهی قبلی دستگاه های دولتی و امنیتی سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه از عملیات ترور شهید سپهبد سلیمانی کشف و منتشر خواهد شد. بدون شک مسؤولیت این رخداد تلخ و وقیحانه، تنها بر دوش ایالات متحده نبوده و متحدان منطقه‌ ای و غربی این کشور نیز باید نسبت به عواقب همراهی خود با کاخ سفید پاسخگو باشند.

 

 

 

زهرا ساختمانیان

رومه جام جم - 14 دی 1398


۱- ذوالفقار و مالک‌ اشتر سیدعلی، آسمانی و اسطوره شد. از شهادت سردار سرافراز اسلام نباید تعجب کرد چرا که حاج قاسم برای شهادت آفریده شده بود و چهل سال، حداقل چهل بار از خطرها و توطئه‌ های بزرگی عبور کرده بود و منتظر این لحظه بود. در طول جنگ تحمیلی که با این شهید بزرگوار در جبهه‌ها محشور بودم، هرگاه به مانع و مشکلی برخورد می‌ کردیم فقط یک پاسخ از او می‌ شنیدیم که نگران نباشید خدا با ماست، فقط از خدا بخواهید عاقبت ما هم شهادت باشد». سرداری که رسانه‌ها و استراتژیست‌ های نظامی‌ دنیا او را قدرتمندترین مرد خاورمیانه می‌ دانستند، ۴۰ سال با جنگ زندگی کرد، چه آن زمان که در جبهه‌ های دفاع مقدس وقتی صدام و نیرو های بعثی نام حاج قاسم سلیمانی فرمانده غیور لشکر ۴۱ ثارالله را می‌ شنیدند، لرزه به اندام‌ شان می‌ افتاد و می‌ دانستند در مقابل لشکری که حاج قاسم فرمانده آن است راهی جز کشته‌ شدن و یا فرار ندارند، و چه در جبهه مقاومت منطقه که نیرو های آمریکایی و صهیونیستی برای شهادت او جایزه تعیین کرده بودند. حاج قاسم یک فرد نبود که بار رفتنش فقط احساسات ما جریحه‌ دار شود، حاج قاسم یک مکتب و یک راه بود که هزاران حاج قاسم‌ ها را‌ تربیت کرده و این مکتب را ادامه خواهند داد. حاج قاسم علمدار و ابوالفضل مقاومت و انقلاب اسلامی بود و قطعا همان‌ گونه که مثل آقایش حضرت عباس دستانش قطع شد، اما علمش و مکتبش جاودانه خواهد شد. گرچه خون‌ های پاک و مطهری از شهیدان بهشتی و رجایی و همت‌ ها و باکری‌ ها و باقری‌ ها گرفته تا شهیدانی همچون تهرانی‌ مقدم‌ ها و کاظمی‌ ها و روشن‌ ها و تا حججی‌ ها و همدانی‌ ها و زینبیون و فاطمیون شجره الهی انقلاب اسلامی و مقاومت را آبیاری کرده‌اند، اما این خون همچون خون ثارالله که هزار و پانصد سال اسلام را زنده نگه داشته، حداقل هزار و پانصد سال دیگر و بلکه تا ابد انقلاب اسلامی و مکتب مقاومت را زنده نگه خواهد داشت و پرچم این انقلاب را به دست بقیهًْ‌ الله ‌الاعظم خواهد سپرد. قطعا حاج قاسم اکنون ندای فزت و رب الکعبه» سر داد و ندای قد قتلت القاسم» از نهان ملائکه برخاست و یارانش همچنان فریاد خواهند زد بسم ‌الله قاصم الجبارین»! گرچه خداوند عزوجل نیز خواهد فرمود بای ذنبٍ قتلت»؟ و ما از رفتن حاج قاسم محزون هستیم اما از جوشش خونش و ماندن مکتبش و برافراشته بودن علمش خوشحالیم و همان‌ گونه که سید عباس شهید شد و سید حسن نصرالله پرچم او را به‌ دست گرفت، سرداران بزرگ دیگری پرچم حاج قاسم و ابومهدی مهندس را به‌ دست خواهند گرفت.
۲- دشمنان با این اقدام جنایتکارانه در گام اول به مدد جنگ روانی و عوامل داخلی خود تلاش دارند با فضا سازی‌ های رسانه‌ ای روحیه جوانان آزادی‌ خواه را تحت تأثیر قرار دهند. دراین شرایط اولین وظیفه جوانان و جبهه مومن به انقلاب و مقاومت در کل منطقه و جهان حفظ روحیه و تقویت آن است چرا که اگر روحیه مقاومت انقلابی» شکسته شود، دشمن به هدف اصلی و استراتژیک خود خواهد رسید و سنگر های بعدی قابل دفاع نخواهد بود. هرچند به تعبیر مقام معظم رهبری این خواب پریشان دشمن هیچ‌ گاه تعبیر نخواهد شد»، اما یکی از ویژگی‌ های سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی روحیه شکست‌ ناپذیری» و بی‌ اعتمادی کامل به آمریکا» بود. جوانان انقلابی هم به تأسی این سردار سرافراز باید در میدان نبرد خود را برای برهه‌ های حساس و سرنوشت ساز گام دوم انقلاب آماده کنند و القائات و فضا سازی‌ های دروغین دشمنان در مسیر روشن مقاومت، اندک تأثیری در انگیزه نیرو های انقلابی نگذارد.
۳- در عرف بین‌ الملل اگر دولتی ژنرال نظامی ‌کشوری را هدف قرار دهد، به معنی اعلان جنگ است. اکنون آمریکا با شهادت سردار حاج قاسم رسما خط قرمز را رد و اعلان جنگ کرد. این یک اقدام برنامه‌ ریزی شده بود، چنان‌ که رومه نیویورک‌ تایمز طی روزهای اخیر نوشته بود: موشک‌ های‌ هایپرسونیک بازی را عوض می‌ کنند. فرض کنید قاسم سلیمانی در بغداد جلسه داشته باشد و آدرسش را داشته باشید. استفاده از موشک‌ هایپرسونیک وسوسه‌ انگیز است!». لذا علاوه‌ بر اینکه در این جنایت نباید نقش نفوذی‌ ها و کسانی که تاکنون گرای تحریم‌ ها را به آمریکا و اطلاعات کشور را به شبکه معاند آمدنیوز می‌ دادند، را از نظر دور داشت، از امروز هم آمریکایی‌ ها و هم صهیونیست‌ها باید در وحشت انتقام این جنایت خود به سر ببرند و منتظر باشند که کی و کجا پاسخ سخت را دریافت خواهند کرد. شخص رئیس‌جمهور آمریکا و نخست‌ وزیر رژیم صهیونیستی این فریاد ملت ایران و ملت‌ های منطقه را بشنود که بگرد تا بگردیم»! و باید بدانند تمام پایگاه‌ها و نیروهای آنها نه در منطقه بلکه در سراسر دنیا به‌عنوان پایگاه‌ ها و نیرو های ‌تروریستی دیگر امن نخواهند بود و بدانند نه انتقام خون این شهید سرافراز را یک‌ بار خواهیم گرفت بلکه انتقام قطره‌ قطره خون او را بارها خواهیم گرفت و چنان سیلی خواهد خورد که کل جهان صدای آن را بشنوند و تمام معادلات بین‌ المللی و منطقه‌ ای را تحت‌ تأثیر قرار دهد. در این انتقام آمریکا این سخن رهبر معظم انقلاب را یک‌‌ بار دیگر درک خواهد کرد که اگر یکی بزند، ده تا خواهد خورد». پیام صادره از سوی رهبر انقلاب در پی شهادت سردار سلیمانی دارای یک نکته مهم بود و آن اینکه سردار سلیمانی چهره بین‌ المللی مقاومت است و همه دلبستگان مقاومت خون‌ خواه او هستند». لذا گستره انتقام از ‌تروریست‌ های آمریکایی نه تنها در عراق و منطقه بلکه در تمامی ‌نقاط جهان است. بر همین اساس اعلام حالت فوق‌ العاده در آمریکا و‌ ترس شهردار نیویورک، و جنگ نمی‌ خواهیم» گفتن‌ های مقامات آمریکایی و اعضای کنگره و سنا و سفر نیمه‌ تمام نتانیاهو به یونان و بررسی فوری خروج نیرو های استرالیایی از ائتلاف دریایی آمریکا و همه و همه اینها، تنها حکایت از این دارد که در انتظار و وحشت انتقام سخت به سر می‌ برند.
۴-  اما در داخل کسانی که متوهّمانه تصور می‌ کردند زمان گفتمان است نه موشک! و می‌ توانند با دیپلماسی و مذاکره و برجام سایه جنگ را از سر کشور دور کنند، اولا باید با ریختن خون این شهید عزیز به خود بیایند که دیگر جای هیچ‌ گونه دیپلماسی با آمریکا وجود ندارد و از امروز به بعد هر مقام و مسئولی که بخواهد از آمادگی برای مذاکره با آمریکا تحت هر عنوانی سخن بگوید، از نظر ملت ایران نه تنها حماقت بلکه خیانت آشکار به خون شهید سلیمانی و منافع ملی کشور و ملت‌ های منطقه تلقی می‌ شود و مستوجب محاکمه و مجازات خواهد بود. ثانیا کسانی که بدون هیچ استدلال منطقی هر از گاهی دم از ضرورت تصویب CFT و پالرمو می‌ زنند بدانند آمریکایی‌ ها خیلی تلاش‌ کردند که با تصویب این لوایح در داخل ایران، بتوانند شهید حاج قاسم سلیمانی را به اتهام ‌تروریستی حذف کنند، ولی به‌ دلیل اینکه تصویب کامل قوانین استعماریFATF محقق نشد، نتوانستند صبر کنند و نهایتا با موشک‌ های‌ شان ناجوانمردانه سردار سلیمانیِ عزیز را از سر راه خود برداشتند. لذا ملت انتظار دارد دولت در اسرع وقت این لوایح را پس بگیرد و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز برای همیشه این لوایح را از دستور کار خود خارج کند و به بایگانی بسپارد.
۵- همه دوستان و دشمنان بدانند خون شهید سلیمانی به اندازه تمام دوره چهل ساله مبارزاتش، به مقاومت خدمت و مسیر تحولات منطقه را عوض خواهد کرد. خون این شهید نشان داد مقاومت ریشه در جان ملت‌ های منطقه از جمله ملت ایران و عراق دارد و با فضا سازی‌ های رسانه‌ای- ی رسانه‌ های فارسی‌ زبان و عرب‌ زبان منطقه با خط گرفتن از سازمان‌ های سیا و موساد نمی‌ توانند چهره‌ های مقاومت را مخدوش کنند و ملت‌ های منطقه از جمله دو ملت ایران و عراق را رو در روی هم قرار دهند و قطعا خون شهید سلیمانی تمام ملت‌ های منطقه را بیدارتر و متحدتر و توطئه‌ها و فتنه‌ها در عراق و لبنان و همچنین ایران در آستانه انتخابات مجلس را خنثی کرد.
۶- اما چرا آمریکا دست به اقدامات براندازانه و تنش‌ آفرینِ چند ماهه اخیر در عراق زد و نهایتا در یک اقدام جنایتکارانه، حاکمیت عراق را نقض و به مقر نیروهای حشدالشعبی که بخشی از نیرو های مسلح این کشور است، حمله کرد و نقشه شوم خود در به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی را عملی کرد؟ باید یقین کرد که این اقدامات نشان داد آمریکا و شخص رئیس‌جمهور این کشور در آستانه انتخابات ریاست‌ جمهوری در بن‌ بست کامل قرار گرفته است و شهادت پدر امنیت منطقه» و شهادت نیرو های حشدالشعبی در مرز قائم- بوکمال» قطعا حاصل شکست اساسی آمریکا در منطقه است و هزینه کردن بیش از ۷‌ تریلیون دلار در منطقه با جنگ‌ های افغانستان و عراق و ایجاد طالبان و‌ تروریست‌ های داعش، هیچ دستاوردی برای آمریکا نداشته است. آنچه که موجب شکست ت‌ های آمریکا و آغاز اخراج کامل نیرو های آمریکایی از منطقه شده، قطعا نتیجه جان‌ فشانی‌ها و اقدامات مقتدرانه حاج قاسم سلیمانی و نیرو های مقاومت در منطقه از جمله حشدالشعبی و حزب‌الله و انصارالله است. لذا هرچند اکنون آمریکا یک قدرت شکست خورده در منطقه است که با ت‌ های مقاومت به اجبار در حال ‌ترک منطقه می‌ باشد و ممکن است دست به هر اقدام حماقت‌ آمیز و جنایتکارانه‌ ای بزند، اما زمان بزن و در رو» تمام شده است و این اقدام جنایتکارانه مسیر ورود مجدد ‌ترامپ به کاخ سفید را هموار نخواهد کرد.

 

 دکتر محمدحسین محترم

رومه کیهان - 15 دی 1398


ایران

ملت شهید پرور ایران بدانند این روزها روز امتحان الهى است. روز پرخاش علیه کسانى است که با اسلام کینه دیرینه دارند. روز انتقام از کفر و نفاق است. روز فداکارى است. امروز روز عاشوراى حسینى است. امروز ایران کربلاست، حسینیان آماده باشید.

 

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

صحیفه امام؛ جلد 21

 11 فروردین 1367


از هر قبیله‌ ای پرسیدم
می‌ گفتند؛
در جنگ‌ های قبلی هم کشته شده‌ای
من اما تو را دیدم
سیمرغی
برخواسته از آخرین سلول‌ های تنت
با شعله‌ها، به طوفان درآمدیم
زمین بوی خون می‌ داد
و روز تمام می‌ شد
با خورشیدی که خون بالا می‌ آورد
ما اما تمام نشدیم
تا فردایی که سه رنگ دارد
و سرخ عاشقانه‌ ترین رنگ آن است

 

 

گالیا توانگر


در بین شاخ و شانه کشیدن‌ های متناقض همراه با تهدید و تطمیع و ترس مقامات آمریکایی در شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی، برخی از آنان مثل جان بولتون آرزو‌ های دور و دراز و خیال‌ های خود را درباره نابودی انقلاب اسلامی و برخی فراتر از آن حتی در مورد کشور و مردم ایران پنهان نمی‌ کنند؛ ولی آیا ملتی که در طول قرون مختلف بزرگ‌ترین بحران‌ ها و تنش‌ های عظیم را پشت سر گذاشته است و طوفان‌ های سخت را تجربه کرده در این مقطع تاریخی آسیب‌ پذیر است؟ هرچند ایرانیان بار‌ها اثبات کرده‌اند که با عقلانیت و تدبیر و اراده می‌ توانند تهدید را به فرصت تبدیل کنند ولی در جواب این پرسش می‌ خواهیم از دیدگاه خود غربی‌ها و با توجه به تجربه پیشکسوتان قبلی تاریخ استعمار یعنی روباه پیر، انگلیس مطلب را دنبال کنیم.
از تجارب دولتمردی انگلیسی سخن می‌ گویم که یکی از بزرگان ت خارجی بریتانیا بود: لُرد جرج کرزن». کرزن ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۵ نایب‌ السلطنۀ (= فرماندار) هند بود و همواره در بالا ترین سطح ی کشورش قرار داشت و در ۱۹۱۹، سالی که نظم نوین جهان در ورسای چیده می‌ شد، وزیر امور خارجه انگلیس شد و تا ۱۹۲۴ در این مقام ماند.
اما کرزن سال‌ ها پیش از این به جهانگردی روی آورد، از ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۴. از روسیه و آسیای مرکزی تا کره و هندوچین را زیر پا گذاشت و در جریان آن چند ماهی نیز در ۱۲۶۸ شمسی (۱۸۸۹۱۸۹۰) در ایران سیاحت کرد. نتیجه سفر او به ایران کتابی دو جلدی شد با عنوان ایران و قضیۀ ایران». در این کتاب که به نوعی شناخت عمیق‌ تر ایرانیان را مدنظر داشته جمع‌ بندی جالبی در مورد ایران دارد: کرزن پس از مقایسه ایرانیان با ملل مجاور می‌گوید: تاریخ گواه است که ایرانیان نبوغ بقا دارند.»
به نظرم این همان نکته‌ ای است که امریکاییان در اتخاذ ت‌ های راهبردی خود و در تاکتیک‌ های خشن در حذف فیزیکی و ترور افراد باید از انگلیس‌ها و از تاریخ بیاموزند.
البته در کنار این مطلب بایستی توجه کنند که نه با یک ملت جعلی و ساخته شده و جزیره‌ای از اقوام گسسته (مثل برخی ملل تقسیم شده از میراث عثمانی‌ها در بعد از جنگ بین‌الملل اول) بلکه با ملتی حقیقی با تاریخ و ایده و احساس و آرمان‌ های مشترک رو به‌ رو هستند؛ از بد حادثه برای امریکاییان، انقلاب اسلامی که امری فراملی است در چنین کشوری با این سوابق تاریخی و هویتی، سکنی و مأوا گزیده است؛ موقعیت و جریان و تفکر و نفوذ بین‌ المللی شهید قاسم سلیمانی در بین ملل منطقه، نماد و مصداقی از این ماجرای بزرگ و ریشه‌ دار و دنباله‌ دار است و با حذف یک سردار هر چند عظیم و عزیز، صورت مسئله پاک‌ شدنی و برای غرب حل‌ شدنی نخواهد بود.

 

 

دکتر موسی نجفی


نگاهی به عملکرد بی‌بی‌سی» فارسی در موضوع ترور قاسم سلیمانی

 

بی‌بی‌سی فارسی در ماجرای ترور قاسم سلیمانی، همچون اغلب رسانه‌ های جهان پوشش خبری ویژه‌ای داشت. این پوشش خبری گرچه همچون همیشه می‌ کوشید خبری و بی‌ طرفانه جلوه کند، اما باز هم مثل همیشه رویکرد خاص خود را حفظ کرد. این گزارش نگاهی به برخی گزاره‌ هایی است که نشان می‌ دهد بی‌بی‌سی چگونه ماهرانه تلاش کرد با نقاب خبر رسانی بی‌طرفانه، نگاه جهت‌ دار خود را بر مخاطب غالب کند.

 

واژه‌ های جهت‌ دار
بی‌بی‌سی فارسی خبر ترور قاسم سلیمانی را با عنوان قاسم سلیمانی در عراق کشته شده است» پوشش داد. برای خبر شهادت ابومهدی المهندس هم از لغت مرگ» استفاده کرد، اما قاسم سلیمانی و ابومهدی و همراهانشان صرفاً به قتل نرسیده بودند بلکه ترور» شده بودند. در معنای ترور می‌ خوانیم که ترور عملی برای کشتن شخص برجسته به دلایل ی، مذهبی یا مالی است. ترور یا قتل ی نوعی قتل عمدی شخصی مهم است که با هدف کیفر یا با اهداف ی انجام می‌ گیرد. فرد کشته شده دارای مقام یا شهرت یا علایق ی است یا به دلیل اهانت به یک مرام عقیدتی مانند یک مذهب مورد سوء قصد قرار می‌ گیرد.» آیا حمله هوایی به ماشین حامل سردار سلیمانی همین نبود؟ بی‌بی‌سی، اما می‌ دانست در صورت اذعان به ترور باید به این گزاره تن دهد که امریکا مرتکب اقدام تروریستی شده است. بی‌بی‌سی در این مسیر، ادامه‌ دهنده و منعکس‌ کننده مواضع دولتمردان امریکا در قالب گزارش و مصاحبه و اخبار خود بود.

پیش از این، در ماجرای حمله تروریستی عوامل تکفیری به مراسم سالروز آغاز جنگ تحمیلی در اهواز، بی‌بی‌سی از به کار بردن واژه تروریستی» برای این حمله خودداری کرد و وقتی با اعتراض فعالان مجازی ایرانی در شبکه‌ های اجتماعی مواجه شد، توضیح داد که طبق دستور العمل‌ های اعلامی از بالا از این عبارت استفاده نمی‌ کند، در حالی که این رسانه بار‌ها برای حملاتی به مراتب کوچک‌ تر و جزئی‌ تر در اروپا از عبارت حمله تروریستی» استفاده کرده بود.
عبارت دیگری که در هفته اخیر بی‌بی‌سی بر استفاده از آن تأکید داشت، به کار بردن کلمه جسد» برای پیکر شهدای این اقدام تروریستی بود. آیا به کار بردن این عبارت هم که در اخبار رسمی نامأنوس است جزو پروتکل بی‌ طرفانه بی‌بی‌سی است؟ کافی است کلمه پیکر را در کانال تلگرامی یا سایت بی‌بی‌سی جست‌ و جو کنیم. برای فوت نورعلی تابنده یا کشته‌ های حوادث و آشوب‌ های آبان در ایران یا مرگ جرج بوش پدر یا کشته‌های آشوب‌های دی ماه ۹۶ بی‌بی‌سی برای پوشش خبری از کلمه پیکر» استفاده است، پس چطور به قاسم سلیمانی و ابومهدی و سایر پاسداران ایرانی که می‌ رسد، پیکر تبدیل به جسد می‌ شود؟! آیا این بی‌بی‌سی بی‌ طرف است؟
بی‌بی‌سی فارسی حتی در اخبار خود کلمه ترور به نقل از افراد دیگر را در گیومه گذاشته است و این به معنای آن است که آن‌ها حتی در نقل خبر مستقیم نیز آن را به شیوه‌ای می‌ نویسند که معنای ترور ندهد، بلکه تأکید شود این نظر فرد گوینده است.

 

تحلیل‌ های جهت‌ دار
بی‌بی‌سی فارسی وقتی از ارائه تحلیل‌های بی‌ قرینه و تخیلی فارغ شد، روی به خبر سازی در مورد شادی برخی مردم از ترور قاسم سلیمانی آورد؛ اتفاقی که جز در فضای مجازی و توسط اکانت‌ های سازمانی منافقین یا سمپات‌ های پهلوی و سلطنت‌ طلب یا فارسی‌ زبانان حامی سعودی روی نداد. چه کسانی از ترور قاسم سلیمانی شادی کردند؟ اولین توئیت خوشحالی مربوط به مسیح علی‌نژاد بود و پس از آن سالومه سیدنیا، مجری شبکه من و تو، آیا اینان مردم ایران هستند یا حقوق‌ بگیران دولت‌ های انگلیس و امریکا و پهلوی؟ این در حالی است که از قضا ابراز شادی مجازی این جماعت هم با اعتراض تند کاربران ایرانی در فضای مجازی رو به‌ رو شد. اعتراض‌ ها در حدی بود که سردبیر سابق صدای امریکا هم به این روند اعتراض کرد. محمد منظرپور در توئیتی نوشت: اطمینان دارم کاربرانی که به فارسی کشته شدن یک سردار ایرانی را جشن گرفته‌ اند، عمدتاً ایرانی نیستند، فارسی‌ زبان هستند، مثلاً سپاه سایبری اسرائیل، عربستان سعودی، طایفه بارزانی و البته اسیران شست‌ و شوی مغزی شده تیرانا. ایرانی هر چقدر هم مخالف رژیم باشد تا این حد پست نمی‌ شود.»
علاوه بر او، مسعود بهنود، رومه‌ نگار همکار بی‌بی‌سی در دو توئیت به سرزنش کسانی پرداخت که از ترور قاسم سلیمانی ابراز خوشحالی کرده‌اند و اذعان کرد این کار بریدن پیوند با اکثریت ایرانیان است.

 

خوشحالی مردم ایران و عراق؟!
پس از آن بی‌بی‌سی در برنامه‌هایی کوشید برای این ترور، محملی قانونی بیابد. مصاحبه و میزگرد‌ هایی تشکیل داد که در آن‌ها این شائبه ایجاد شود که این ترور قانونی بوده است. این رویکرد هم در ادامه موضع‌ گیری‌ های دولتمردان امریکا برای توجیه اقدام تروریستی خود بود. پس از برگزاری مراسم‌ های تشییع در شهر‌های مختلف و عزاداری‌ها در شهر‌های دیگر که همگی با تجمعات میلیونی همراه بود، بی‌بی‌سی در اقدامی مضحک به جمع و تفریق مردم ایران پرداخت و در حالی که توان انکار تصاویر هوایی تجمعات میلیونی را نداشت، مدعی شد تعداد افرادی که به مراسم نیامده‌اند، بیشتر بود و اعتنایی به این نداشت که نبودن در مراسم ااماً به معنای خوشحالی از اتفاق روی داده نیست.

از سویی توئیت‌های ترامپ به ویژه آن بخش که نوشته است ۵۲ مرکز یا سایت مهم که برخی از آن‌ها به لحاظ فرهنگی برای ایران و ایرانیان بسیار مهم هستند، به‌ سرعت واکنش‌ برانگیز شد و بسیاری از تحلیلگران و رسانه‌های جهانی به آن‌ها واکنش نشان دادند چرا‌ که به صورتی مشخص تهدید ترامپ معطوف به مراکز ارزشمند تاریخی- فرهنگی ایران بوده و خود او هم به اهمیت بسیار زیاد آن‌ها برای فرهنگ ایرانیان اشاره کرده بود، اما خبر این توئیت‌ های ترامپ در بی‌بی‌سی فارسی و ایران‌اینترنشنال و من‌و‌تو با سانسور منتشر شد. بی‌بی‌سی فارسی در تیتر خود صرفاً چنین نوشت: هشدار ترامپ: ۵۲ هدف را در داخل ایران در نظر گرفتیم.» در پاراگراف اول گزارش هم هیچ اشاره‌ای به مراکز فرهنگی بیان‌ شده ترامپ نشده است. ایران‌اینترنشنال هم دقیقاً این خبر را به همین شکل و با اشاره‌ نکردن به مراکز فرهنگی انتشار داد.

از همه این موارد عجیب‌ تر شبکه تلویزیونی من‌و‌تو بود. در اینستاگرام و سایت من‌و‌تو اظهارات ترامپ با چرخش و تحریفی آشکار بدون اشاره به واژه‌ های ایران و ایرانیان که به صراحت در توئیت‌ های ترامپ روی آن تأکید شده بود، با جمهوری اسلامی عوض شده و به نقل از ترامپ نوشتند: ایالات متحده ۵۲ هدف جمهوری اسلامی را در تیررس دارد که برخی از آن‌ها خیلی مهم و رده‌بالا هستند.»

بی‌بی‌سی در همه هفته‌ ای که گذشت، رسانه‌ ای در خدمت تروریسم بود. بازوی رسانه‌ ای دولت امریکا شد تا ترور را توجیه کند. تروریسم بدون رسانه نمی‌ تواند خود را قانونی جلوه دهد و بی‌بی‌سی فارسی در خدمت مواضع دولت امریکا بود تا این کار انجام شود.

 

 

کبری آسوپار

رومه جوان - 19 دی 1398


روایت اول: سه‌ شنبه‌ ها روز تعطیلی من در مدرسه بود، البته اگر کار خیلی مهمی پیش می‌ آمد بی‌ خیال تعطیلی می‌ شدم و به مدرسه می‌ رفتم. 30 آبان دو سال قبل بود که حاج قاسم نامه‌ ای نوشته بود به رهبر انقلاب و پایان سیطره داعش را اعلام کرده بود.
سه‌ شنبه بود و من تعطیل بودم. اما دلم طاقت نیاورد، خودم را به مدرسه رساندم و مقدمات یک جشن را ترتیب دادم. جشن پایان داعش، جشن پیروزی رزمندگان جبهه حق، جشن شادی بعد از آن همه غصه از شهادت شهیدان مدافع حرم. فردای آن روز کیک بزرگی در مدرسه داشتیم که همه بچه‌ها از دیدنش ذوق داشتند. پرچم‌ های عراق و لبنان و افغانستان و پاکستان و ایران در سراسر مدرسه چسبانده شده بود. همه از یک پیروزی بزرگ حرف می‌ زدیم، از یک پیروزی دسته‌ جمعی که حاج‌ قاسم خبرش را برایمان آورده بود. شاد بودیم و بلند بلند شعر‌ های فاتحان را می‌ خواندیم، لیلا برای ترامپ دیوانه شعر گفته بود و بچه‌ها میان بدو بدو‌های توی حیاطشان سرخوشانه آواز می‌ خواندند. توی آسمان خدا برف شادی می‌ زدیم و مست از شیرینی پیروزی بودیم. یکی از معلم‌ ها قصه مدافعان حرم را تعریف می‌ کرد و بچه‌ ها سراسر غرور بودند آن روز. کیک را بریدیم و توی حیاط از شادی و سرخوشی این فتح بزرگ کام‌ مان را شیرین کردیم.
روایت دوم: جمعه‌ها روز تعطیل همه ماست، من هم در مدرسه تعطیلم. 13 دی امسال صبحش خیلی سیاه بود، انگار خورشید این بار پس از این سالیان دراز جنگ با تاریکی، پیروز از میدان نیامده بود. دنیا مقابل چشم‌های همه‌ مان تیره و تار بود، حالمان حال ظهر عاشورا بود، همان استیصال، همان تلخی، همان غم. در به در دنبال یک آغوش می‌ گشتیم برای پناه، برای آن‌که سر بگذاریم بر شانه هم و‌ های‌های گریه کنیم از غم رفتن مردی که برای همه‌ مان پیام‌ آور پیروزی‌ های بزرگ بود. خودم را رسانده بودم به مصلای تهران و از آنجا تا مدرسه، در می‌ زدم به این امید که بابای مدرسه در را به رویم باز کند. چیزی نگذشته بود که بالای نردبان بودم و داشتم سیاهی‌ های فاطمیه را، امسال، زودتر به در‌و‌دیوار مدرسه می‌ چسباندم. پرچم ایران را و عکس‌ه ای خندان حاج‌ قاسم را. شهید حاج‌ قاسم را. صبح شنبه صدای قرآن می‌ آمد در مدرسه، از در و دیوار مدرسه غم می‌ بارید، لیلا یک گوشه کز کرده بود، یکی گریه می‌ کرد، یکی از معلم‌ ها خواهش می‌ کرد نوحه توی حیاط پخش کنند، یکی را مادرش، صبح با یک سینی حلوا راهی مدرسه کرده بود. یکی هم من، مبهوت از این همه قدردانی بچه‌ هایم. بچه‌ هایی که در روزهایی نه چندان دور، کتاب خاطرات شهید» حاج قاسم سلیمانی را از من امانت خواهند گرفت. 

 

 

هدی برهانی آموزگار

رومه جام جم - 17 دی 1398


بالاخره انتظارها به پایان رسید و حملات گسترده موشکی به عین‌الاسد»، بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه انجام شد، آن هم درست در همان دقیقه و ساعتی که سردار دل‌ها، ترور شده بود! در حال حاضر مهم‌ترین سؤالاتی که افکار عمومی نه فقط ایران که، سرتاسر جهان را به خود مشغول کرده این است که: چه خواهد شد؟»، آیا ایران انتقام سخت را گرفت و تمام شد یا هنوز اول کار است؟»، واکنش آمریکا چگونه خواهد بود؟»، اگر آمریکا پاسخ حملات ایران را بدهد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟»، آیا این حمله، باید انجام می‌شد؟» و.
پیش‌بینی کردن»، فی‌نفسه، کار مشکلی است، چه رسد به اینکه در شرایط حساسی مثل شرایط امروز باشیم که تحولات با سرعت عجیبی جریان دارد. با بشرِ دوپا هم که مواجه باشی، این پیش‌بینی به مراتب سخت‌تر می‌شود. در فاصله نوشته شدن این یادداشت» ومطالعه آن از سوی شما» ممکن است صدها اتفاق دیگر رخ دهد که بین نتیجه و آنچه پیش‌بینی می‌کنیم فرسنگ‌ها فاصله بیندازد. حال با توجه به این مقدمه، تلاش می‌کنیم، پاسخ سؤال‌های فوق را که همه، ناظر به آینده» است بیابیم.
حمله ایران به پایگاه بزرگ آمریکا در عراق، اتفاق بسیار» مهمی است. این اهمیت، صرفا به دلیل تلفات و خسارات احتمالا» بالایِ این حملات دقیق موشکی نیست. صِرفِ اینکه در سال 2020، کشوری جرأت می‌کند علنا و با اعلام قبلی به بزرگ‌ترین مدعی ابرقدرتی جهان این طور سیلی بزند، کم اتفاقی است؟ هیچ کشوری-تاکید می‌کنیم-هیچ کشوری از زمان جنگ جهانی دوم به این سو جرأت دادن چنین پاسخ محکم، صریح و علنی به آمریکا را نداشته است، حتی چین و روسیه. لذا اگر در این حمله به فرض محال از دماغ یک سرباز آمریکایی یک قطره خون هم نیامده باشد، چیزی از اهمیت آن و ضربه‌ای که به پرستیژ و حیثیت مدعی قدرت اول نظامی جهان» وارد شد، کم نمی‌کند. این حمله، صرف‌نظر از تلفات و خسارات بالای آن آورده ی بسیار بالایی برای ایران داشت و از این به بعد نگاه‌ها به کشورمان را در دنیا به شکل معنی‌داری تغییر خواهد داد، همانطور که نگاه هری کیزیانس» مدیر مطالعات دفاعی اندیشکده آمریکایی مرکز منافع ملی» به ایران و توانایی موشکی‌مان را تغییر داد: ایران نشان داد یک ابرقدرت موشکی است و می‌تواند به آمریکا آسیب بزند و ما هم نمی‌توانیم جلوی همه موشک‌های ایران را بگیریم حتی اگر تک تک پدافند دفاع موشک بالستیکی که در جهان داریم را به خاورمیانه بیاوریم؛ ما حریف موشک‌های ایران نخواهیم شد». (دیروز در گفت‌و‌گو با سی ان ان)
در پاسخ به این سؤال که چه خواهد شد؟» و واکنش آمریکا چه خواهد بود؟» باید گفت معلوم نیست». این احتمال –ولو کم- وجود دارد ترامپ حماقت کرده و برای حفظ آبروی خود هم که شده، پاسخی دهد. نتیجه چنین واکنشی معلوم است چون، جمهوری اسلامی ایران و متحدانش چنین سناریویی را پیش‌بینی و اعلام کرده‌اند، اهداف را از قبل مشخص کرده و آماده شلیک‌اند. اگر این سناریو رخ دهد، می‌توان گفت، باید منتظر جنگ، آن هم نه بین دو کشور که، بین دو جبهه مقاومت به رهبری ایران» و آمریکا» باشیم. این سناریو، بدترین سناریو با بیشترین موانع پیش رو» است. در چنین حالتی ترامپ اولاً باید، قیدِ دور دوم ریاست‌جمهوری خود را بزند. (فراموش نکنیم یکی از جدی‌ترین اهداف ترامپ از ترور قهرمان ملی‌مان، پیروزی در انتخابات 2020 عنوان شده است) ثانیا باید موافقت کنگره» را بگیرد، ثالثا از سدِ مخالفت مردم»، فشارهای سنگین دموکرات‌ها و رسانه‌ها» عبور کند، رابعا هزینه بسیار سنگین سر شاخ شدن با یک جبهه عظیم و با انگیزه» را بپردازد. شاید گفته شود، برخی از این کشورهای عربی هزینه آن را می‌پردازند که در پاسخ باید گفت، در صورت شروع چنین جنگی، چنین کشورهایی، دیگر در نقشه وجود نخواهند داشت که بتوانند چنین ولخرجی‌هایی کنند! بنابر این، می‌توان گفت، این سناریو در کنار بدترین و سخت‌ترین و پرهزینه‌ترین» بودن، غیر محتمل‌ترین» نیز می‌تواند باشد. حتی اگر ترامپ بلوف انتقام و تحریم زده باشد.
1:20 دقیقه بامداد چهارشنبه، 18دیماه سال 98 خورشیدی، حیثیت آمریکا بود که موشکباران شد. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، برخی از کشورها، مثل لتونی، کرواسی، اسلوونی و اسپانیا نیروهای خود را از عراق خارج کرده‌اند و برخی نیز به دنبال خروج از عراق هستند. برخی هم مثل خود آمریکا، انگلیس یا استرالیا از شمار نیروهایشان در این کشور کم کرده‌اند و پارلمان عراق نیز رای به اخراج تمام نظامیان آمریکایی داده و حتی زمزمه اخراج آمریکا از کل منطقه» هم به گوش می‌رسد. آمریکایی‌ها که چندین دهه است با واژه هژمونی»، بودجه چند تریلیون دلاری نظامی» و حتی فیلم‌های هالیوودی» و قهرمان‌های کذایی» برای خود موقعیتی در اذهان دنیا ایجاد کرده‌اند، اکنون و با این ضرب شست، خود را در شُرُف اخراج، و این موقعیت را در خطر می‌بینند. آنها خوب می‌دانند در صورت اخراج از عراق، باید منتظر قیام‌های مردمی در افغانستان، لبنان و سایر کشورهای منطقه هم باشند. دیروز یک شهروند افغانستانی توییت زده بود: ایران توانست، ما هم می‌توانیم.» تردید نداشته باشید یکی از مطالبی که در جلسه دیروز مقامات امنیتی، نظامی و اطلاعاتیِ آمریکا با ترامپ مطرح شده این است که، اگر پاسخی به این جسارت ایرانی‌ها ندهیم، سایر کشورها برای ما تره هم خرد نخواهند کرد. همینطور اینکه، اگر پاسخ ایران را بدهیم تل‌آویو و حیفا با خاک یکسان خواهند شد. اما در اینکه چگونه باید به آن پاسخ دهند مانده‌اند. این درماندگی را می‌شود از تایید و تکذیب‌هایشان درباره خروج یا عدم خروج از عراق به خوبی مشاهده کرد.
این سیلی به دلایل عقلی و حیثیتی باید به گوش آمریکا نواخته می‌شد. فراموش نکنیم سلیمانی نماد مقاومت و قهرمان ملی ما و بسیاری از مظلومین عالم است، آن هم در زمانی که هیچ کشوری چنین قهرمانی ندارد. قهرمانی که دشمنانش او را دشمن قابل احترام» نامیده و برخی هم معتقدند، حسادت و کینه ژنرال‌های چهارستاره آمریکایی از موفقیت‌های بی‌نظیر او، در قتل ناجوانمردانه‌اش نقش داشته است. بنابر این، حمله به حاج قاسم سلیمانی، فقط حمله به یک استراتژیست نظامی و تمدار بی‌نظیر نبود. حمله به کسی بود که رهبر معظم انقلاب دیروز درباره‌اش فرمود: من در برابر روح بزرگ آن شهید بزرگ، سر تعظیم فرود می‌آورم».
دلیل عقلی آن هم این است که، اگر به این جنایت پاسخ داده نمی‌شد (ولو پاسخ اولیه) دو ضربه حیثیتی خورده بودیم. یکی همان که با ترورش خوردیم و دیگری همین که سکوت کردیم. سکوت ما، ضربه حیثیتی دوم به خودمان بود. ضمن آنکه این پاسخ، اثر بازدارندگی» جدی دارد و سکوت ما به مثابه چراغ سبزی برای حملات بیشتر، نه فقط برای ترور شخصیت‌ها که به شهرهایمان تعبیر می‌شد. سپاه با این سیلی، جلوی ترورها، حملات و کشیده شدن جنگ به داخل کشور را گرفت.
به دلیل اهمیت موضوع، یک نکته مهم را در اینجا تکرار می‌کنیم. یکی از برکات دیده شده خون سردار دل‌ها، اتحاد عجیب و کم نظیری است که بین مردم ایران از یکسو و ملت‌های مسلمان از سوی دیگر، ایجاد شده و فتنه عراق و لبنان را هم به حاشیه برده است. این اتحاد شاید به اندازه آن حملات موشکی، قدرت بازدارندگی دارد. نباید این اتحاد به هیچ قیمتی سست و دو صدا از ایران شنیده شود!

 

 

جعفر بلوری

رومه کیهان - 19 دی 1398


دیشب رئیس جمهور آمریکا درست 20 ساعت بعد از اینکه چند سیلی آبدار از شیر بچه های دست پرورده حاج حسن طهرانی مقدم نوش جان کرد، جلوی دوربین ها ظاهر شــد و بعــد از یک رجز خوانی ضعیــف، بــدون ایــنکــه اشــاره ای بــه برنامــه ارتــش آمریــکا بــرای پاسخ دادن به حمله ایران کند. از آغوش بــازش بــرای صلح بــا ایــران حــرف زد. در این 20 ســاعت که ترامپ و مشــاورانش بعد از یک دســتپاچگی آشــکار به پشت پرده رفتند، در این ســوی میــدان خیلی ها ســعی کردند ســایه جنگ» را پررنگ نشان دهند و از اینکه دنیای گفتمان» و مذاکره جایش را به دنیای موشک» داده (!) ابراز تاسف کردند. ولی پیام رفتار ترامپ کم از زور موشک‌ های حاج حسن نداشت.
این یــک ســکانس تــکان دهنــده از واقعیتی بــود کــه در این چنــد ســال اخیر خیلی ها ســعی میکردند برای جریان خوشــبین به غرب شــفافش کنند که عقب نشــینی و انفعال در مقابل زورگـوی متکبــر، او را جری تــر و جســورتر میکنــد و مقاومت و پاســخ متــوازن راه را بر دشــمن مستکبر میبندد. موشــکهای حاج حســن بیش از آنکه قلب عین الاسد» را شخم بزنند، پایه های سست منطق مدارا با دشمن زورگو» را از بیخ و بن کند و اثبات کرد مقاومت جواب میدهد. دیشب ترامپ با دستان خودش همه رشته های استراتژی فشار حداکثری» را پنبه کرد و به همه ما و همه آنها که اتفاقا مخاطب این نوشــتار هستند، ثابت کرد فقط زبان قدرت است که او را سر جایش مینشــاند؛ خواه در منازعات منطقه ای و امنیتی و موشکی، خواه در برجام و دیپلماســی. باید برای زمــان و فرصتی که بر مــدارا و صبر راهبــردی» در برابر این قلدر زبان نفهم صرف شــد غصه خورد و البته که درس گرفت. زهی تاســف که یک ســال از فرصت حیاتی کشــور صرف مدارا کردن با دشمنی شــد که تجربه ثابت کرد تنها با ابزار قدرت سخت و نرم ســر عقل می آید  و راه دیگــری وجود نــدارد. این تجربه ذی قیمــت را هم البته بایــد به دیگر برکات خون پاک حاج قاسم سلیمانی اضافه کرد. روحش شاد.

 

مهدی عرفاتی

رومه جام جم - 19 دی 1398


اردیبهشت سال ۹۵، در مراسم یادواره شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبه‌ ات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی؟ (یک مصاحبه قدیمی از ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعر گونه‌ ای را خوانده بودند با این مضمون):
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا، همه جا رانده منم
پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم


خندید و گفت: چطور؟
فاتحانه گفتم:، چون نه وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانه‌ ام و گفت: شعر اصلی ما در میدان جنگ است! وزن ما روی سینه دشمن! ردیف ما صف بچه‌ های رزمنده! قافیه ما فریاد الله‌اکبر است!

بعد رو کرد و با بقیه گپ زد و من مبهوت از این حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه شهید بشم و تو برام شعر با وزن و قافیه بگی!
از اردیبهشت ۹۵ تا دی ۹۸ راه دوری نبود سردار! این هم آن شعری که سفارش دادی:
قسم به سرخی انگشتر سلیمانی
به مرگ دیو! شهیدا تو زنده می‌ مانی
چه پادگان تو‌ای عشق خاک بی‌ مرزیست
صفوف پاکی و افغان، عراقی، ایرانی
به دشمنان تو چشاندی همیشه طعم ترس
همیشه با شهدا داشتی تو مهمانی
نداشتی سر ترس و مصافشان رفتی
میان مرکز دشمن گذشته از جانی
نریخت قطره‌ای از این مذاکره بر جام
که ریخت خون تو اکسیر ابر بارانی
به جام سرخ شهادت زدی تو بوسه عشق
چه مست در ترانه می‌خوانی
جهان اگر شده آباد، از شهیدان است
که جوی خون به درخت وطن دهد جانی
مباد تا به ابد خانه کسی ویران
که هر شهید شده ضامن خیابانی
برای نام شهیدان بمیرم‌ ای وطنم
که زنده‌ ایم همه از چنین جوانانی
سزای ‌ ای عزیز تبریک است
که دارد این همه او قاسم سلیمانی
چه باک از تن صد پاره تا که هست حسین
تو مرد جنگی و راهی میان میدانی

 


مسعود نوروزی راهی

رومه جوان - 16 دی 1398


در روز رستاخیز تهران و وداع تاریخی مردم مؤمن و قدرشناس آن با سردار بزرگ و پر افتخار اسلام سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، حضرت آیت‌ الله ‌ ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران حضور یافتند و بر پیکر مطهر این شهید عالی‌ مقام، مجاهد بزرگ ابومهدی المهندس و دیگر شهدای جنایت اخیر رژیم تروریست آمریکا نماز اقامه کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم که با حضور چند میلیونی مردم و همچنین رؤسای قوای سه‌ گانه، مسؤولان لشکری و کشوری، همرزمان شهید و جمعی از عناصر مهم جبهه مقاومت از جمله اسماعیل هنیه، رئیس دفتر ی حماس، زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و شیخ نعیم قاسم جانشین دبیرکل حزب‌الله لبنان در فضایی آکنده از حسرت آسمانی شدن حاج قاسم سلیمانی برگزار شد، رهبر انقلاب اسلامی در نماز، خداوند را برای بزرگ داشتن مجاهدان راه خود به‌ واسطه فوز و توفیق عظیم شهادت، حمد و سپاس گفتند و علو درجات آن شهدای عالی‌ مقام را مسألت کردند.
پس از اقامه نماز، تشییع با شکوه پیکر مطهر شهید سلیمانی و دیگر شهیدان مقاومت از دانشگاه تهران به سمت میدان آزادی آغاز شد و مردم انقلابی تهران نگین درخشان و بی‌ بدیل مقاومت و یاران مجاهدش را تشییع کردند.
نماز دیروز رهبر معظم انقلاب بر پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش، نماز متفاوتی بود؛ نمازی که با بغض و اشک‌ های ولی امر مسلمین جهان در بعضی بخش‌ ها همراه بود و حضرت آیت‌ ا. ‌ ای چند مرتبه در حین قرائت نماز (خصوصا وقتی ذکر اللهم انا لا نعلم منهم الا خیرا را خواندند) به دلیل بغض مکث کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمازی که دیروز بر پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمان ایشان اقامه کردند با حال و هوایی خاص، سه مرتبه این دعا را خواندند: اَلحمدُ لله الذی رزقنا الشهاده فی سَبیله، اَلحمدُ للهِ الذی رزقنا الجَهاد فی سَبیلِ الاِسلام.» [سپاس خداوندی را که شهادت در راهش را روزی ما گرداند و سپاس خداوندی را که جهاد در راه اسلام را روزی ما کرد.]
حضرت آیت‌ الله ‌ ای در این نماز، عباراتی را به کار بردند که به همین شهدا اختصاص داشت. عبارات خاص ولی امر مسلمین در اقامه نماز بر پیکر شهدای سرافراز اسلام به شرح زیر است:

 


اللّهُمَّ انّ هولاء المُسَجّون قُدّامَنا عبادک ‎‏وَابْنُ عبادک وَابْنُ امائک نَزَلَوا بِک وَاَنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ
[خداوندا این کفن‌ شدگان که در پیش پای ما قرار دارند، بندگان تو اند و فرزند بندگان تو و فرزند کنیزان تو‌اند. نزد تو فرود آمده و تو بهترین کسی هستی که نزد او فرود می‌ آیند.]


اللهُمَ انهم مُحتاجون اِلی رَحمَتک و انتَ غَنی عَن تعذیب عِبادُک
[خداوندا آنها، محتاج رحمت تواند و تو از عذاب بندگانت بی‌ نیاز هستی.]


اللّهُمَّ إِنْ کانَوا مُحْسِنین فَزِدْ فِی إِحْسانِهِم وَ إِنْ کانَوا مُسِیئین فَتَجَاوَزْ عَنْهُم.
[خداوندا اگر اینان، نیکوکار بودند، بر نیکوکاریشان بیفزا و اگر گناهکار بودند، از گناهشان درگذر.]


اللهُمَّ إِنَّا لَانَعْلَمُ مِنْهم إِلّا خَیراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهم مِنَّا
[خداوندا ما جز نیکی از آنها چیزی نمی‌ دانیم و تو نسبت به آنها داناتری]


اللُهم صَلِّ عَلی مُحمد و آل مُحمدِ اللهُم ادخلهُم فی رَحمتک و رِضوانک
[خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست و آنها را در رحمت و بهشت رضوانت وارد کن.]


اللهُم اِنک توفیتهُم مُتلطخین بِدمائهم فِی سَبیل رضاک مُستشَهدین بَینَ ایدیهِم مُخلصین فِی ذلک لوَجهک الکریم
[خداوندا تو در حالی آنها را قبض روح کردی که در راه رضایت تو در خون خود غلتیده بودند و در برابر تو به شهادت رسیده و برای تو،‌ای پروردگار کریم، در این راه با اخلاص بودند.]


اللهُم فاعلِ دَرجاتِهم و احشُرهُم مَعَ مُحمدِ و آله الطاهرینَ و الحقنا بِهم و ارزُقنا الشَهاده فی سَبیلک یا مولای
[خداوندا پس بر درجات آنها بیفزا و آنها را با محمد و خاندان پاک و مطهرش محشور کن و ما را به آنها ملحق کن و شهادت در راهت را ‌ای مولای من (پروردگار من) روزی ما گردان.]


الحَمدُ للهِ الذی اکرم المُستشهدینَ فی سَبیله. اَلحمدُ لله الذی رزقنا الشهاده فی سَبیله. اَلحمدُ للهِ الذی رزقنا الجَهاد فی سَبیلِ الاِسلام.
[سپاس خداوندی را که شهیدان در راهش را کرامت نهاد؛ سپاس خداوندی را که شهادت در راهش را روزی ما گرداند و سپاس خداوندی را که جهاد در راه اسلام را روزی ما کرد.]


تقاطع بزرگمهر و وصال، لای فشردگی آدم‌ هایی که همه زورشان را زده اند تا در دانشگاه تهران به وصال سردار برسند و به در بسته جمعیت خورده اند، ایستاده‌ام. مُکبر بانگ "الصلاه الصلاه" سر می‌ دهد. صدای هق‌ هق زن جوانی با صدای حزین قرائت نماز میت عجین شده است. انگار همه منتظر بهانه‌ اند تا بغض‌ شان را فریاد کنند. صدای رهبر که می‌ لرزد بغض‌ها منفجر می‌ شود. اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیراً» سه بار تکرار می‌ شود؛ نماز آیت ا. گلپایگانی بر پیکر خمینی کبیر تداعی می شود. میلیون‌ها انسان مومن با اشک‌ شان شهادت می‌ دهند که چیزی به‌جز خیر و نیکی از حاج قاسم ندیده‌اند.
دو سه ساعتی می‌ شود که از مراسم تشییع پیکر سردار [هنوز در دهانمان نمی‌ چرخد که شهید را به اول اسمش اضافه کنیم] برگشته‌ ام. نشسته‌ ام پای تلویزیون و ادامه قیام خونخواهان را تماشا می‌ کنم. بچه‌ های شورای سردبیری و گروه ی آمده‌اند و بر سر نحوه پوشش مراسم بحث می‌ کنند؛ در حالی که هنوز سوژه در جریان است و من بعید می‌ دانم به این زودی‌ها از جریان بیفتد. ما رسانه‌ها همیشه وقتی پای مردم و آرمان‌ هایشان وسط می‌ آید، کم می‌ آوریم. تصاویر تلویزیونی نشان می‌ دهد با گذشت چند ساعت، هنوز پیکر های شهدا به میدان انقلاب نرسیده‌ است. مردم به این راحتی از محبوب‌ شان دل نمی‌ کنند. تلویزیون صدای محمد معتمدی را پخش می‌ کند: حالا که می روی همراه جاده ها / برگرد و پس بده تنهایی مرا.
 فیلمی در فضای مجازی پخش می‌ شود. صدا و تصویر حاج قاسم است که طبق معمول دلبری می‌ کند. سرداراز پشت میکروفن با همان آرامش همیشگی [انگار نه انگار که فرمانده عملیات حذف حیوانات داعشی است] از حاضران در جلسه می‌ پرسد آیا از او راضی هستند یا نه؟ صدایی از وسط جلسه می‌ گوید:شما سرور مایید…» سردار حرفش راقطع می‌ کند و از همه می‌ خواهد نظر شرعی بدهند و همه می گویند بــــــله». حاجی محض احتیاط، دوباره می‌ پرسد و جماعت بار دوم محکم‌ تر پاسخ می‌ دهند. خیالش که راحت می‌ شود، ابراز امیدواری می‌ کند پای جنازه‌ اش هم، همه از او به نیکی یاد کنند. فیلم را در صفحه شخصی‌ ام در فضای مجازی منتشر می‌ کنم و زیرش می‌ نویسم: دیدن این فیلم برای افرادی که ناراحتی قلبی دارند توصیه نمی‌ شود!» منتظر می‌ مانم تا اینستاگرام پست را به‌علت ترویج مفاهیم خشونت‌آمیز و اقدامات ضد بشری» حذف کند!
تصاویر یمن را مرور می‌ کنم. یمنی‌ های سلحشور با آن خنجرهای پرِ شال‌ شان ریخته‌ اند در خیابان‌ های زخمی صعده وصنعا و عکس‌ های حاج قاسم را به رخ ترامپ دیوانه می‌ کشند و دم از انتقام خیلی سخت می‌ زنند. قاعدتا باید حساب کار دست استراتژیست‌ ها و طراح‌ های عملیات‌ های مشترک غربی - عربی - عبری و آل فلان و آل بهمان بیاید که یمنی جماعت وقتی حرف از انتقام می‌ زند، حرفش ردخور ندارد.
باید دید این یکی دو روز ترامپ به چه فکر می‌ کند. وقتی فیلم‌ های کاظمین، کربلا، نجف، اهواز، مشهد، تهران و بعد قم و کرمان را برایش پخش می‌ کنند، در خلوت گوشه اتاقش به خودش چه می‌ گوید. وقتی همه طراحی‌ های چند ساله‌ اش برای فشار حداکثری بر مردم ایران و فرو پاشیدن فرهنگ مقاومت در خاورمیانه و محیط داخلی کشور با انفجار فرودگاه بغداد در 13 دی‌ماه پودر شد و به هوا رفت، چه الفاظی را برای خودش و تیم مشاورانش به‌ کار می‌ برد. من اما فکر می‌ کنم این روزها دائم زنگ صدای حاج قاسم در کله ترامپ اکو می‌ شود که آقای ترامپ قمارباز! من حریف تو هستم.» حالا می‌ فهمد که با قاسم سلیمانی‌ای مواجه است که با هیچ تیر و ترکش و موشک و پهپادی، قادر به حذفش نیست و روز به روز بر قدرت و نفوذش افزوده می‌ شود. بله، آقای ترامپ تو باختی. بد هم باختی!

 

 

مهدی عرفاتی - رومه جام جم - 17 دی 1398


هم‌ الان از تشییع برگشته‌ ام و نشسته‌ ام پای این یادداشت. سه روز است دارم این یادداشت را می‌ نویسم. درواقع سه روز است دارم این یادداشت را نمی‌ نویسم. سه روز است دستم به نوشتن نمی‌ رود. ذهنم خشک شده. دوستانم نوشته‌ های احساسی می‌ نویسند و عاطفه‌ شان را با شیوا ترین کلمات رنگ‌آمیزی می‌ کنند. منِ طنزنویس اما ناتوانم. از منِ شاعر هم کاری برنمی‌ آید. بهت و خشم و حسرت و اندوه در هم آمیخته‌ اند و توانم را بریده‌اند. در این شبکه و آن شبکه چرخ می‌ زنم. از در و دیوار تجلیل و تحلیل می‌ بارد. کلمات حالم را خراب‌ تر می‌ کنند. کاش حال آن پیرزن آذری را داشتم که رو به عکس حاج‌ قاسم مویه می‌ کرد و بر سر و سینه می‌ زد. حال آن جوانان خوزستانی را که در دایره یزله بودند. حال مسافر صندلی رو به‌ رویی را در قطار متروی شنبه صبح، که ناگهان سرش از توی موبایلش بیرون آورد و زد زیر گریه. حال بقیه مسافرها را، که بعضی آه کشیدند و بعضی بی‌ صدا گریستند. من اما در میانه بهت و خشم و حسرت و اندوه مانده‌ ام و کاری از پیش نمی‌ برم.
 
دیروز ویدیوی نوحه‌ خوانی حاج‌ قاسم را دیدم و بند گریه گسیخت:
چون خدا خواهد ببیند کشته‌ ات
در میان خاک و خون آغشته‌ ات.
بغض که می‌ ترکد، انگار از بهت و حیرت می‌ گذری و می‌ رسی به خشم. خشمی که نمی‌ دانی کجا باید خالی‌ اش کنی. فریادی که نمی‌ دانی بر سر کی بکشی. آنها که بلغور می‌ کردند صلح، و حالا خرکیفند از ترور؟ آنها که ور می‌ زدند آزادی بیان، و حالا تحمل اندوه دیگران را ندارند؟ فحاشان توییتری که افسار پاره کرده‌ اند و زده‌اند به سیم آخر؟ که محاسبات‌ شان به هم ریخته است؟ که ایران را برایشان اجتماعی از هم گسیخته تصویر کرده بودند که در آستانه اضمحلال است و حالا با جماعتی روبه‌رو شده‌اند که یکدل و یکصدا اندوهگینِ از دست دادن سردارشانند؟ آنها که از قیافه‌ شان می‌ خوانی هنوز کفن سردار خشک نشده،‌ فکر معامله با خون اویند؟ شماری از اصولگرایان که می‌ خواهند سوار موج شوند؟ شماری از اصلاح‌ طلبان که مقامات را به پرهیز از افتادن در دام جنگ‌ سالاران فرا می‌ خوانند؟
 
هم‌ الان از تشییع برگشته‌ ام و نشسته‌ ام پای این یادداشت. می‌ نویسم: گفتگو هایمان را کردیم. پشت میزهای مذاکره نشستیم و به پهنای صورت لبخند زدیم و مدنیت‌ مان را به جهانیان نشان دادیم. نشان دادیم بلدیم به زبان جهانیان با جهانیان حرف بزنیم و ثابت کردیم که اهل مذاکره و مفاهمه‌ ایم. خب. حالا جوابِ آن لبخندها، سیلی‌ مان زده‌اند. بس نیست؟ واضح نیست؟ عزیزتر از حاج‌ قاسم چه داشتیم که بدهیم و حالا قیمتی‌ تر از خشم و خروش مردم چه داریم که به آن تکیه کنیم؟ می‌ نویسم: ای شما، حاشا اگر با این خون، حاشا اگر با این خشم و خروش، معامله کنید.
 
خدا خواست او را کشته ببیند و در خاک و خون آغشته. مرمل بالدماء. هنرمند تشنه هنرنمایی است و هنر مردان خدا شهادت است و ما تماشاگران هنرمندی آنها. فتحی اگر هست با آنهاست، حسرتی اگر هست با ماست و ترسی اگر هست با دشمنان ما.

 

 

امید مهدی نژاد - رومه جام جم - 17 دی 1398


پناهنده شد باور زخمی‌ ام
به مثل نسیمی که در چشم توست

 رسیدم پس از واهی شک و اشک
به عین‌ الیقینی که در چشم توست

 من از سرزمین شبی روشنم
همان سرزمینی که در چشم توست

 به انگشتر خلوتم جلوه داد
حضور نگینی که در چشم توست

زلال مبین شبم را شکست
زلال مبینی که در چشم توست

مرا رهنمون شد به شوقی شگرف
غم نازنینی که در چشم توست

 در این دوزخ پست دستم گرفت
بهشت برینی که در چشم توست

 برایم جهانی نوین آفرید
جهان‌ آفرینی که در چشم توست

 

 

 

سعید بیابانکی


بسم الله الرحمن الرحیم

پس از آن که ستاد کل نیروهای مسلح سقوط یک فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ خطوط هوایی کشور اوکراین در اولین ساعات صبح چهارشنبه 1398/10/18 را ناشی از خطای انسانی دانست، محمد جواد ظریف وزیرامورخارجه کشورمان در شبکه اجتماعی توییتر نوشت: یک روز غم انگیز. نتیجه گیری های اولیه از تحیقیقات داخلی توسط نیروهای مسلح: خطای انسانی در زمان بجرانِ به وجود آمده توسط ماجراجویی ایالات متحده آمریکا به فاجعه انجامید. تاسف، عذرخواهی و تسلیت عمیق به مردم خودمان، به خانواده های قربانیان و به ملت های تحت تاثیر.»
از آن جایی که تاکنون در موارد مشابه این چنینی در کشورهای مختلف، اطلاع رسانی پس از 48 ساعت و مسئولیت پذیری و عذرخواهی از مردم بی نظیر بوده است، کاربران خارجی در شبکه اجتماعی توییتر به توییت محمد جواد ظریف واکنش های جالبی نشان دادند که در ادامه بعضی از آنها را می خوانید.
کاربری به نام جیسون جکوت نوشت: اقدامات بی پروای رئیس جمهور ما باعث این امر شد. ما در تلاش هستیم تا هر چه سریع تر او را بیرون کنیم. او رفتارهای وحشتناکی دارد و شما به هر حال نمی خواهید با او دیدار کنید.»
کاربری به نام آنا کلیر اشاره کرد که: حداقل ایران صادق است. ایالات متحده آمریکا هرگز مسئولیت چنین اتفاقی را قبول نمی کرد.»
کاربر دیگری نوشت: افراد حاضر برای گفتن حقیقت انگشت شمارند. این مسئله در جهانی اهمیت دارد که دروغ در آن به یک معیار و قاعده تبدیل شده است.»
کاربری به نام مارگارت کیمبرلی نوشت: ایالات متحده در سال 1988 به هواپیمای 655 ایران ایر شلیک کرد و مردم شما را کشت. ریگان حتی از افرادی که این عمل را انجام داده بودند، تقدیر کرد. همان طور که می گویید این تصادف در اثر ترور قاسم سلیمانی ایجاد شده است. تسلیت به ملت.»
کاربر دیگری نوشت: با تشکر از شما برای نشان دادن این که چگونه یک دولت می تواند یک اشتباه را بپذیرد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد. من فراموش کرده بودم که چه احساسی دارد. من همچنین متاسفم که رئیس جمهور (ترامپ) این هجوم را آغاز کرد.»
کاربر دیگری نوشت: تسلیت و همدردی صمیمانه من به شما و همه افراد درگیر. من برای رئیس جمهورمان و حامیان وی عذرخواهی می کنم. باشد که در روزهای سخت پیش رو تسلی و آرامش بیابید.»
کاربری به نام کلین مک کی نوشت: از شما متشکرم، برای این که به جهان نشان دادید که چگونه یک ملت فرهیخته در چنین شرایطی واکنش نشان می دهد.»


بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش خبرگزاری فارس، ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص سقوط یک فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ خطوط هوایی کشور اوکراین در اولین ساعات صبح چهارشنبه 1398/10/18 با صدور اطلاعیه ای، این حادثه را ناشی از خطای انسانی دانست و اطمینان داد بلافاصله مقصر آن را به سازمان قضایی نیرو های مسلح معرفی نماید. نگارنده معتقد است علی رغم بیانیه ستاد کل نیرو های مسلح و مصاحبه شجاعانه سردار حاجی زاده فرمانده هوا و فضای سپاه پاسداران که مسئولیت این حادثه را به عهده گرفت، گفتنی های بسیاری در این میان است. باید گفت سردار حاجی زاده به خاطر بلوغ ی از آبرویش برای نظام اسلامی هزینه کرد و مسئولیت حادثه را پذیرفت. اما این در حالی است که مستندات بسیاری ثابت می کند عوامل مشکوکی زمینه های این حادثه را فراهم کرد. در این یادداشت به ابعاد مختلف آن خواهیم پرداخت.  
1- در ماده 10 قانون هواپیمایی کشوری عنوان شده که وظیفه کنسل شدن پرواز‌ها در موارد امنیتی و نظامی به عهده اداره کل هواپیمایی کشوری» با تصویب هیات وزیران است. حال سوال این است چرا با وجود مخالفت نیروهای مسلح با پرواز هواپیما های مسافربری، اداره کل هواپیمایی کشوری پرواز های روز چهارشنبه را لغو نکرد؟         این در حالی است که در زمان برگزاری راهپیمایی ها، تجمع های اعتراضی، رژه های نظامی و. اداره کل هواپیمایی کشور پروازها را برای احتیاط لغو می کند و یا چندین ساعت تمامی پروازها را به تاخیر می اندازد.
2- بنا به گفته مسئولان نظامی سامانه‌ ای کشور که به وسیله آن هواپیمای اوکراینی هدف قرار گرفته، سامانه پدافند موشکی تور-ام۱ است که به وسیله موشک 9 ام 330 هواپیما را مورد اصابت قرار داده است. تور-ام۱ سامانه پدافند موشکی ارتفاع پایین و متوسط ساخت روسیه است که برای مقابله با انواع اهداف هوایی و شامل هواپیما، بالگرد، مهمات و بمب های هدایت شونده، موشک ‌های کروز و. طراحی و ساخته شده است. سرعت موشک و همچنین فاصله کمی که با هواپیما داشته است، به هیچ عنوان اجازه این را نمی دهد که فردی بخواهد تلفن همراه خود را روشن کند و از ماجرا فیلمبرداری کند. نکته قابل تامل در فیلمی که از این حادثه گرفته شده این است که بدون هیچ هیجان و اضطراب و واکنش کلامی ست و به نظر می رسد فیلمبردار منتظر وقوع چنین حادثه ای بوده است. در ادامه ماجرا این ویدئوی کاملا مشکوک در کمتر از چند ساعت به دست رومه نیویورک تایمز رسید.
3- در شرایط حساس جنگی که ایران برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم دهها موشک به سمت پایگاه های آمریکایی شلیک کرده بود، چرا هواپیمای مسافربری که ارتباطش با برج مراقبت قطع شده بود، با حالت تهاجمی به سمت پایگاه نظامی حرکت کرد؟ اگر دچار نقص فنی شده بود، باید به سمت نزدیک ترین فرودگاه حرکت می کرد. از آن جایی که مسیر هواپیماهای مسافربری کاملا مشخص و از قبل تعیین شده است، حرکت آن با حالت تهاجمی به سمت پایگاه نظامی و عبور از خط قرمز آن عادی نسیت و کاملا مشکوک به نظر می رسد.
4- چرا در زمان نزدیکی هواپیما به پایگاه نظامی، رادار پدافند هوایی، هواپیما را موشک کروز نشان داده بود؟ چرا مسئول پدافند هوایی برای استعلام تایید یا عدم تایید حضور موشک کروز نتوانسته با نهاد بالادستی خود ارتباط بگیرد؟ کارشناسان بسیاری معتقدند آمریکایی ها با جنگ الکترونیک امواج راداری و دستگاه ارتباط رادیوییِ پدافند هوایی را هک کرده بودند. و با فرستادن پارازیت در کار آنها اخلال ایجاد کرده بودند. باید در نظر گرفت که همه ی این شرایط دست به دست هم داد تا مسئول پدافند هوایی در کمتر از ده ثانیه مجبور شود خود تصمیم بگیرد. هیچ شکی نیست که تصمیم وی اشتباه بود. اما مطمئنا نمی توان صرفا او را مقصر دانست. چرا که هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر او دست به ماشه نمی برد، حادثه وحشتناک تری اتفاق نمی افتاد. به نظر می رسد اگر پدافند هوایی اقدام نمی کرد، عوامل نفوذی هواپیما را به پایگاه نظامی می کوبیدند و منفجر می کردند و با نابودی بخشی از زیرساخت های نظامی کشور، انفجار مهیب و گسترده ای رقم می زدند که شاید هزاران کشته برجای می گذاشت و تمام جغرافیای تهران را تحت تاثیر قرار می داد. همان نفوذی هایی که همکاران دیگرشان آن روز در نهاد های دولتی، علی رغم مخالفت نیرو های مسلح، به هواپیماها اجازه پرواز داده بودند.
5- ممکن است این سوال به ذهن برسد که چرا نفوذی ها دست به چنین کاری زدند؟ پاسخ این است که آمریکایی ها علی رغم تهدید ترامپ مبنی بر حمله نظامی به 52 نقطه ایران، خوب می دانستند که نمی توانند به ایران حمله کنند. ترامپ به هیچ عنوان نمی خواست در سال انتخابات 2020 وارد جنگ فراگیر با جمهوری اسلامی ایران بشود. آمریکایی ها می دانستند اگر ماجراجویی جدید و بزرگ ترین قمار زندگی دونالد ترامپ به جنگی تمام عیار با ایران تبدیل شود، تمام پایگاه های نظامی شان در منطقه را از دست خواهند داد، امنیت اسرائیل به شدت تهدید خواهد شد، احتمال بستن تنگه هرمز از طرف ایران بیشتر خواهد شد و خلاصه این که هزینه آن برایشان بیشتر از فایده اش خواهد بود. آمریکایی ها بعد از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس فکر می کردند می توانند با طرح این دروغ که قاسم سلیمانی باعث کشته شدن هزاران نفر در آشوب های آبان ماه شده است، جامعه ایران را دوقطبی کنند و در نهایت ایران را پای میز مذاکره موشکی و منطقه ای بکشانند. اما  اتفاقاتی که افتاد دقیقا برخلاف تصور آنها بود. مسیحیان صهیونیست که همیشه تاثیر زیادی بر تمداران آمریکایی داشته اند، اشتباه محاسباتی دیگری مرتکب شدند. شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در کاظمین، نجف و کربلا با جمعیت باشکوه چند صد هزار نفری و سپس در شهرهای اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان با جمعیت خیره کننده ی چند میلیونی تشییع شدند. ژنرال مک‌ کافری ژنرال بازنشسته چهارستاره ارتش آمریکا، در مصاحبه با ام‌اس‌ان‌بی‌سی گفت: ترامپ از مراسم تشییع ژنرال سلیمانی تا سرحد مرگ ترسید.» نگارنده معتقد است آمریکایی ها که مطمئن بودند نمی توانند پاسخی به حملات موشکی ایران به پایگاه عین الاسد بدهند، تصمیم گرفتند برای ضربه زدن به ایران، مردم عادی را غیرمستقیم و با توطئه ای پیچیده به شهادت برسانند تا حمله موشکی ایران به پایگاه های نظامی آمریکا در عراق را تحت تاثیر قرار بدهند و شیرینی آن سیلی محکم را به کام ایرانی ها تلخ کنند. در ضمن آنها با این عملیات که از طریق عوامل نفوذی به آن دست زدند، قصد داشتند اقتدار و قدرت نظامی ایران را خدشه دار کنند.
6- آمریکایی ها در این توطئه برای بی آبرویی نیرو های مسلح ایران، روی نیروی هوا و فضای سپاه دست گذاشتند. چون نیروی هوا و فضای سپاه پاسداران به فرماندهی سردار امیرعلی حاجی زاده در سال های اخیر در مبارزه با گروه تروریستی داعش، مقابله با کردهای تجزیه طلب درعراق و سرنگونی پهپاد 200 میلیون دلاری گلوبال هاوک عملکردی خیره کننده و خارق العاده از خود نشان داده بودند. در آخرین عملیات هم یکی از بزرگ ترین پایگاه نظامی آمریکا را درهم کوبیدند. عملیاتی شگفت انگیز و ویران کننده که بعد از جنگ جهانی دوم هیچ کشوری جرئت نکرده بود چنین کند. نیروی هوا فضای سپاه پاسداران بارها هیمنه ی آمریکا را شکست و به همین خاطر بود که آمریکایی ها تصمیم گرفتند آنها را با توطئه ای پیچیده در مقابل مردم قرار دهند.
7- این که دشمن از سقوط هواپیمای اوکراینی با شلیک موشک پدافند هوایی خوشحال باشد عجیب نیست. عجیب آن است که ما با بی انصافی موفقیت های دیگرمان در عرصه های نظامی را زیرسوال ببریم. مردم ایران فداکاری ها و خدمات بی نظیر سپاه پاسداران در عرصه های مختلف را با یک اشتباه فراموش نمی کنند. آن هم اشتباهی که زمینه های آن را دشمنان این انقلاب با همکاری عوامل داخلی اش رقم زدند. توجه به این نکته ضروری است که اگر سایه نقد علیه نیرو های مسلح کشور را بیش از حد سنگین کنیم، آنها برای اقدامات بعدی علیه دشمن دچار تردید های فروانی خواهند شد. در این روزها که دشمن از سپاه پاسداران ضربه سختی خورده است، هیچ چیز برایش بهتر از این نیست که دست نیروهای مسلح ایران بر روی ماشه بلرزد.

 

محمد حسین بیات
22/دی/1398

 


بسم الله الرحمن الرحیم

ششمین کتاب از مجموعه ی جستارهای روایی انتشارات اطراف، تازه ترین کتابی ست که خواند ام. کتاب هیچ چیز آنجا نیست، پنج جستار از نوشته های انی دیلارد درباره صداهایی ست که از طبیعت نمی شنویم.
جستارهای روایی به متن های غیر داستانی گفته می شود که لحنی شبیه به زبان شفاهی دارند. جستارهای روایی لحن صمیمی و صادقانه ای دارند و از طنزی ظریف نیز بهره می گیرند. نویسنده ی جستار روایی روایت شخصی خود را از اتفاقات شرح می دهد، تجربه های خود را از رخدادها روایت می کند و خواننده را در جستجوی حقیقت با خود همراه می کند.
جستارهای روایی جذابیت فوق العاده ای دارند و من هم با تصوری که از این ژانر داشتم کتاب انی دیلارد را خریدم. قبلا کتابی از او نخوانده بودم اما فکر می کردم از آن کتاب هایی خواهد بود که لحظه ای نمی توانم زمین بگذارمش. اما نوشته های دیلارد آن طور که فکر می کردم نبود. جستارهای او پر بود از بندهای از هم گسیخته و جملات نامنظم و بی ربط که خواننده را سردرگم می کرد. دنیایی که دیلارد روایت می کرد برای من مبهم و ناشناخته بود. به طوری که گاهی هر چه بیشتر تجربه هایش را شرح می داد، کمتر میتوانستم در ذهنم تصورشان کنم. دیلارد جایی گفته است برای نوشتن، مکان هایی را انتخاب می کند که نه پنجره داشته باشد، نه تزئینات. "تا تخیل بتواند در تاریکی به دیدار حافظه برود." شاید اگر دیلارد برای نوشتن جستارهای روایی فضای زنده ی طبیعت را انتخاب می کرد، نوشته هایش تا این حد مبهم نمی شد که برخی منتقدانش بگویند شاید نوشته هایش تحت تاثیرِ مصرف مواد مخدر بوده است. مترجم کتاب محمدملاعباسی جستارهای دیلارد را مانند خیال ورزی در عصر یک روز تعطیل می داند. اما به اعتقاد نگارنده جهان ذهنی دیلارد بیشتر شبیه احساسات موهوم و عجیب و غریب نیمه شب هستند. دیلارد راوی تجربه هایی ست شبیه خلسه؛ آن هم بعد از احساس ترس و وحشت از نشانه های شگفت انگیز طبیعت. در این مواقع چنین احساساتی کاملا طبیعی ست و همه انسان ها چنین لحظاتی را کم و بیش تجربه کرده اند. اما اگر این حال و هوای عجیب را که گاهی خودت هم نمی دانی دقیقا چیست، بیش از حد شرح بدهی خواننده نمی تواند با تو هم ذات پنداری کند. هنگام خواندن کتاب بارها متوجه شدم هر جایی از نوشته ها که دیلارد از ابهاماتِ موهوم فاصله می گیرد و روان، صمیمی و واضح تجربه هایش را می نویسد، فوق العاده تاثیرگذار می شود. این مسئله به خصوص در اواخر جستارهای "کسوف کامل" و "آموزش مکالمه به سنگ" به چشم می خورد. به نظر می رسد بزرگ ترین نقطه ضعف دیلارد همان است که تلاش می کند در تاریکی به سراغ تخیلاتش برود. شاید انی دیلارد هفتاد و پنج ساله بیشتر از هر چیز دیگری باید خودش باشد. دیلارد نباید فراموش کند دلش می خواست مثل یک درخت پالوسانتو در جزیره ای رو باد روییده باشد؛ تا بتواند خودش باشد، شاهدی کامل و نگاه کند، در سکوت و دست هایش را تکان بدهد. نیایش های کلیسایی که در گوشش زمزمه می شدند را به خاطر بسپارد که می گفتند: من نمی توانم نور بیافرینم؛ بیشترین کاری که از دستم ساخته است این است که خودم را در مسیر پرتوهای آن قرار دهم.

محمد حسین بیات
۲ / فروردین / ۱۳۹۹


بسم الله الرحمن الرحیم
اولین باری که ایمان رو دیدم مراسم جشن ورودی های جدید دانشکده بود. من دم غروب تو خوابگاه دراز کشیده بودم که بخوابم اما نمی دونم چی شد که تصمیم گرفتم برم. تو سلف کنار امیر وحیدی نیا نشسته بودم که امیر زد رو شونه ام و با دستش اشاره کرد که ایمان اینه. ایمان یه کت و شلوار مشکی شیک پوشیده بود و اون طوری که الان تو ذهنم هست پایپون هم زده بود! می رفت و میومد و حرص می خورد. ایمان از اون آدم هایی بود که زود عصبانی میشن و صداشون می لرزه اما هیچی تو دلشون نیست. هیچ کینه ای تو دلشون نمیمونه. اون ها همه ی نقشه شون همون عصبانیت لحظه ای شون بوده؛ نه هیچ چیز دیگه. اوایل دانشگاه من تصمیم گرفته بودم منزوی باشم و سرم تو کار خودم باشه. اما سخنرانی هایی سعید قاسمی و حسن عباسی رو که می شنیدم، احساس می کردم تو شاهرود که هیچ، باید اون قدر قوی باشم که برای کار فرهنگی برم روسیه و سوریه و افغانستان و فلسطین و هرجایی که لازمه انقلاب صادر بشه. برای شروع این راه طولانی، ایمان خیلی به من کمک کرد. من از ایمان یاد گرفتم برای انجام کارهای بزرگ، باید از کارهای کوچک شروع کرد. از اشتباه کردن نباید ترسید. باید به خود جرات داد و تجربه کرد. با همین روحیه من فرمانده پایگاه بسیج دانشجویی دانشکده شدم. رفتم نماز جمعه سخنرانی کردم. واحد هایی که دوست داشتم رو برمی داشتم. مدرک گرفتن واقعا برام مهم نبود. یادمه تابستان داغ ۱۳۹۷ که تحریم های کاتسا علیه ایران اعمال شده بود، من کرج بودم. ایمان پیام داد اگه می تونی یه بیانیه بنویس. منم خیلی سریع نوشتمش. ایمان از طریق یه دوستی بیانیه رو فرستاد خبرگزاری دانشجو و اونها هم بیانیه ما رو منتشر کردند. بعد از اون بیانیه باانگیزه خیلی بیشتری شروع کردم به نوشتن. توپاک شکور، رپر آمریکایی تو یه مصاحبه ای می گفت: "من شاید نتونم دنیا رو تغییر بدهم اما جرقه هایی رو تو ذهن مردم روشن می کنم که دنیا رو تغییر خواهند داد." ایمان با جسارتی که داشت، جرقه ای رو تو ذهن من روشن کرد که شاید باعث شد دنیا رو کمی بهتر از آن چه تحویل گرفته بودم، تحویل نسل های آینده بدهم.


محمدحسین بیات
۱۴ / فروردین / ۱۳۹۹


 

جماعتی که در سده اخیر، به بزک دوزک اومانیته بوده اند و این متاع مجهول را به هزار ترفند و فریب به خلق الله تپانده اند، این روزها حال و روز خوشی ندارند، عصبی اند و به بهانه ای اندک، پاچه می گیرند! چرا؟ چون ابتدایی ترین انتظار از اومانیسم، حفظ جان انسان هایی است که امروز در غرب، در گوشه خیابان و راهروی بیمارستان، وَک و وِل شده اند و برای یک تست کرونا باید هزار دلار بپردازند! این همه، در صورتی است که جوان باشند و در غیر این صورت، پیشاپیش خیالشان را تخت کرده اند که دندان طمع به زندگی را بکشند و برای جناب عزرائیل فدایت شوم بفرستند! پزشکان شان هفته ای یک ماسک بیشتر ندارند و کیسه زباله به تن کرده اند!‌ پس از این خان نیز، تازه "مرگ پایان کبوتر نیست" و لاشه شان در ماشین های انتقال گوشت تلنبار و رهسپار گورستان می شود! در وهله بعد هم، عمله تدفین توی سرشان‌ می زنند که چطور می توان این همه را لایِ خاک کرد! (خبرش رسید که اسپانیا برای تدفین نعشِ جماعت، به گدایی از آلمان افتاده است!). این تنها چشمه ای از برون داد اومانیسم پس از یک سَده عر و بوق است که جماعتی دلقک از مشروطه بدین سو، به تردستی آن را در چشم ما کرده اند! اما در این سو، ما در ذیل سقف تحریم های فلج کننده ایم، دولتی کارآمد نداریم، آماده سر شاخ شدن با این جانور موذی هم نبوده ایم، عده ای از مردمانمان هم زبان خوش به خرجشان نرفت و در آستانه تعطیلات، هوای ولایت و در و دهات به سرشان زد! با این همه نه پیاده رو ها و نه راهروی بیمارستان هایمان جولانگاه کسانی است که نفس آخر را می کشند و نه فروشگاه هایمان قحطی زده و خانه ارواح! آیا ما همچنان حق نداریم از چند و چون این دوگانه سوال کنیم و شاید در مواردی خودمان را تحسین که سربازان ترامپ در این سوی دنیا تخس شده اند برای کشتن مردمان، اما سربازان ما در همین کشورند و به کار ساختن بیمارستان صحراییِ هزار تختخوابی؟ و نیز نگاه پرسشگرانه به غرب که از سربند عجز و ترس از ویروس به خود کثافت زده، که چطور برای ما نسخه می پیچد و فی المثل یک شازده کودن و مخنث را برای حکمرانی در آینده این کشور بَر می کشد؟. و این‌ نوشته را تقدیم می کنم به جلال آل احمد که امروز از دنده حال و روحیه او برخاستم. روحش شاد.

 

یادداشت: محمدرضا کائینی
عکس: آمریکا - پارکینگ های خط کشی شده برای بی خانمان ها

 


این که طوفان کرونا واقعا از کدام خراب آبادی و چطور آغازید، محل حرف و حدیث های زیاد است. اما چون شروعش از شرق بود، غرب بادی به غبغب انداخت و رسانه هایش سرمست از اینکه گَزکی تازه برای عرّ و بوق به دست گرفته اند. اما پس از چندی سرِ خرِ این باد کج شد و تیرِ مرض کمانه کرد و به طرف غرب رفت و عورت تکنولوژی و فرهنگ و اخلاق آنان را به تمامی کشف نمود! حکایت غرب در این داستان، قصه پیرمردی بود که اول هِره و کِره اش بلند بود، اما چون ورم اسافل اعضا داشت، دردش آمد و نیشش را بست! بویی که امروز بر اثر نبودن دستمال توالت، غرب را فرا گرفته، همان رایحه واقعی به اصطلاح تمدن این جماعت است که سال هاست با کریستین دیور می پوشانندش! کرونایی های مشرف به موت در کنار خیابان، بیماران رها شده در کف راهروهای بیمارستان، رو نمایی از نقشه راهِ: مریض های کهنسال را رها کنید! و ایضا دولتی که با نفربر به خیابان آمده و مردمی که دست به ماشه اند تا کسی این دو رول دستمال کاغذی را از دستشان در نیاورد و نهایتا فروشگاه هایی که شپش در قفسه های آنها سه قاپ می اندازد، چشمه هایی خُرد از بدویتی کلان است که سال ها برای ما بزک اش کرده بودند. و تازه هنوز شب دراز است و اینکه تعفن این سبک زندگی تا کجا بالا بزند، خود داستانی است علیحده و برحسب شواهد، این خر همچنان روی پشت بام خواهد بود! و خوشمزه اش این است که عده ای در همان حوالی که کرونا حکومتشان را نظامی کرده، در استودیوهایی که ابعاد آن بیشتر به لانه مرغ می ماند، نشسته اند و برای ایران نسخه می پیچند!
فکرش را بکنید که اگر چنین فضاحتی در این دیار رخ نموده بود، هارت و پورت دلقک های رسانه ای آنها، زمین و آسمان را به هم نمی دوخت؟ و ما تا کی باید عاجز باشیم از گفتن داشته هایمان و بسنده کنیم به دیدن باغ وحش هایی چون لندن و‌ پاریس و نیویورک و لس انجلس و. الخ، که به چشم بندی به باغ دلگشایش تبدیل می کنند؟. و آخرالامر شما فکر کنید که این چند خط را محمدرضا کائینی ننوشت، که روح صادق هدایت بود که این طرف ها می لولید و سرفه ای کرد و رفت، البته خودِ خدابیامرز به روح اعتقادی نداشت!

 

یادداشت: محمدرضا کائینی
کاریکاتور: سید محمد جواد طاهری

 



بسم الله الرحمن الرحیم

در همه ی این سال های بعد از پانزده خرداد ۱۳۴۲ ایرانی ها مطمئن شده اند آن قدر که در بحران ها فرصت پیشرفت هست، در مواقع عادی نیست. خشونت های رژیم پهلوی در کشتار وحشیانه ۱۵ خرداد، ۱۷ شهریور و ۱۹ دی روند مبارزات انقلابی را تندتر کرد. تبعید امام خمینی (ره) صدای او را بیش از پیش به گوش جهانیان رساند. به شهادت رساندن سید مصطفی خمینی، منجر به تظاهرات آحاد مردم ایران شد. تحرکات تجزیه طلبانه ی ضدانقلاب در شهرهای گنبد، خوزستان و کردستان، وحدت و اتحاد مردم را تقویت کرد. ۸ سال جنگ تحمیلی که رسما جنگ جهانی علیه ایران بود، پیشرفت های نظامی ما را به اوج رساند. پروژه فتح سنگر به سنگر نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی که اواخر دهه هفتاد به وزارت اطلاعات رسید، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را به فکر انداخت تا ثابت کند نیروهای امنیتی در جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر نیروهای ی نیستند. شورش شوالیه های ناتو فرهنگی بود که افسران جنگ نرم را از خواب بیدار کرد. فتنه ۸۸ بود که ما را برای فتنه ۹۸ آماده کرد. اگر آن روز خاموش کردنِ آتشِ فتنه ۸ ماه طول کشید، این روزها در کمتر از ۸ روز فتنه به پایان می رسد. مطمئنا شیوع ویروس کرونا که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان جنگ بیولوژیک آمریکا علیه دنیاست، باعث پیشرفت علم پزشکی ایران و بهبود خدمات بهداشتی و درمانی خواهد شد. حالا می شود گفت که ت فشار حداکثری و تحریم های فلج کننده، اقتصاد مقاومتی و #جهش_تولید را رقم خواهند زد؛ اگر ما همان رزمنده های همیشگی باشیم. و مگر نه این است که و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین؟!


محمدحسین بیات
۱۰ / فروردین / ۱۳۹۹
عکس: رضا باقری شرف


بسم الله الرحمن الرحیم
۱- این یادداشتی که تو عکس می بینید رو یک هفته قبل از اربعین پارسال نوشتم. رفته بودم یه هئیت جدید که بیشتر جمعیتش جوان ها بودند. روضه و ی که شروع شد، ذهنم مشغول شد. من همیشه به شعر مداح و حرکات و روحیات هیئتی ها خیلی دقت می کردم. اون شب "حسین حسین" گفتنِ پسر نوجوانی که کنار مداح بود، بالا و پایین پریدن جوان هایی که جلوی مجلس بودند و پسری که مثل دیوانه ها به سر و صورت خودش می زد، خیلی اعصابم رو بهم ریخته بود. این شورِ بیشعور، حال معنوی را از من گرفته بود. مدام مرا از کربلا به خراب آباد این دنیا برمی گرداند. اواخر ی بود که گوشی رو روشن کردم و تو اینترنت صحبت های رهبری درباره عزاداری رو جستجو کردم. حضرت آقا جایی گفته بودند: "بالا و پایین پریدن مجلس عزای سیدالشهدا را سبک می کند؛ حسین وای گفتن فایده ای ندارد." همون موقع این بیانات رهبری رو تو یک صفحه از دفتر یادداشتم نوشتم و بعد از جلسه اون رو به مداح هیئت دادم. بعد از شام چند دقیقه ای باهاش حرف زدم. یادمه خیلی خوب برخورد کرد و با روی باز انتقادات رو پذیرفت.

۲- این خاطره را تعریف کردم تا بگویم اگر پای انتقاد در میان باشد، ما سالهاست منتقد افراط و تفریط هستیم. اگر پای حساسیت دستگاه امام حسین (ع) در میان باشد، ما بیشتر از دیگران حساسیم. اما امروز که بهایی های شبکه من و تو، سگ سعودی های ایران اینترنشنال و اصلاح طلب های وطن فروش فریاد وامصیبتا سر داده اند، کاملا مشخص شده است که مسئله شخص #محمود_کریمی نیست. همان طور که ترورهای فیزیکی اول انقلاب را باید مرتبط با هم دید، ترورهای شخصیتی این روزها را هم شبکه ای ببینید. نقد افراد مختلف سر جای خودش، اما نباید به بهانه انتقاد و به خاطر یک اشتباه چنین هجمه سنگینی علیه کسی راه انداخت که سالهاست با نوحه ها و روضه هایش گریه کردیم.

۳- ضدانقلاب از ظرفیت اجتماعی بی نظیر هیئات مذهبی ترسیده و عصبانی ست. و می داند مزدورهای اجاره ای اش در داخل کشور، چنین سرمایه ای ندارند. آن ها مجلس یازدهم را از دست داده اند و به احتمال زیاد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را هم از دست خواهند داد. به همین خاطر است که این روزها افسران جنگ نرم را یکی پس از دیگری ترور می کنند. ترس روی کارآمدن دولت و مجلس انقلابی، آن ها را به دست و پا زدن انداخته و از قبل هارترشان کرده که صدای زوزه هایشان بلند شده است. دوستان عزیز! اتحاد را فراموش نکنید. فقط چند قدم تا خیمه ی ابن برجامه های لیبرال باقی مانده است!

محمدحسین بیات
۱۸ | اردیبهشت | ۱۳۹۹


بسم الله الرحمن الرحیم
من دوستان صمیمی زیادی ندارم. تا جایی که یادمه از بچگی این طوری بودم. همیشه تو مدرسه و باشگاه و دانشگاه فعال بودم و به خاطر همین با خیلی ها در ارتباط بودم اما هیچ وقت دوست های صمیمی زیادی نداشتم. من مغرور نبودم؛ واقعا احساس می کردم از اکثر اطرافیانم بیشتر می فهمم. دوم دبیرستان بودم که با امیرحسین آشنا شدم.  کم کم که متوجه شدم شخصیتش تک بعدی نیست، روز به روز باهاش صمیمی تر شدم. امیرحسین هم درسش خوب بود، هم کتاب های غیردرسی می خوند، هم اهل فیلم و سریال بود، هم تو سبک های مختلف موسیقی گوش می کرد، هم مسائل ی رو دنبال می کرد. اون روزها که اعتماد به نفس کمتری داشتم، کمتر کسی بود که انقدر باهاش راحت باشم. وقت هایی که با هم بودیم، معمولا پیش نمیومد که حرفی برای گفتن بهش نداشته باشم. لازم نبود مدام به این فکر کنم که باید راجع به چی صحبت کنیم. من همیشه کنار امیرحسین احساس می کردم زندگی اون قدرها هم سخت نیست. چه اون روزهایی که باهم از مدرسه برمی گشتیم و با هم حرف می زدیم؛ چه اون روزی که باهم رفتیم نمایشگاه کتاب، چه اون روزی که شنیدم تصادف کردی و رفتی کُما و باور نکردم؛ و چه فردای سهمیه بندی بنزین، اون صبح شنبه ای که تو محمدشهر پشت ترافیک اغتشاشات آبان ماه موندیم و برگشتیم. من به خاطر تجربه ی این روزهای تلخ و شیرین کنار دوست خوبی مثل تو، خیلی خوشحالم. من همیشه تو ذهنم انسان خوب رو کسی مثل تو می دونستم. امیرحسین عزیز تولدت مبارک!

محمدحسین بیات
اردیبهشت ماه هزار و سیصد و نود و نه


#تولدت_مبارک


بسم الله الرحمن الرحیم
1- تابستان ۱۳۹۵ تازه از سوریه برگشته بود و میخواست دوباره برگردد. من خیلی ریشم بلند شده بود، به شوخی بهم میگفت: "اگر عربی بلدی تو هم بیا بریم سوریه، به عنوان جاسوس تو رو میفرستیم بین داعشی ها برامون خبر بیاری! میخوای اینجا بمونی چی کار کنی؟!" من آن روزها منتظر جواب کنکور بودم. از انقلابی شدنم زمان زیادی نمیگذشت. تازه میخواستم تو #بسیج ثبت نام کنم. تو دفترش کنار علیرضا نشسته بودم. دوتا جوان آمدند و گفتند برای اعزام به سوریه آمده اند. ازشان پرسید: کی شما را فرستاده؟ گفتند: خودمان آمدیم. علیرضا با لبخند گفت: شاید حضرت زینب آنها را فرستاده! آن روز که از پادگان که برمیگشتم پیش خودم گفتم: اگر روزی شهید شد، حتما تو یک مصاحبه خاطره آن روز را تعریف میکنم. از این که از یک پاسدار مدافع حرم خاطره ی شیرینی داشتم خوشحال بودم.


2- بعد از تصمیم ناگهانی دولت برای سهمیه بندی بنزین که به اغتشاشِ مزدورانِ اجاره ایِ منافقین منجر شد، خیلی ها فکر نمیکردند ماجرا به آن سرعت تمام شود. حمایت رهبری از تصمیم دولت و به نوعی تقسیم تقصیر که حافظ جمهوریت نظام شد، ورق را برگرداند. شهادت مظلومانه بسیجی مدافع حرم، مرتضی ابراهیمی در شهریار توسط اغتشاشگران هم مثل آب روی آتش بود. آن روزها نزدیک به یک هفته بسیجی های او نخوابیدند تا ایران مثل سوریه و افغانستان نشود.


3- این روزها از صبح زود برای کنترل رفت و آمدها در ورودی و خروجی شهر با شیوع #کرونا مبارزه میکند. شب ها با نیروهایش شهر را ضدعفونی میکنند. ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی کننده برای خانواده های محروم میبرد و خانه به خانه تحویل شان میدهد. به خانواده های مستضعف رسیدگی میکند. تو ماهدشت کرج پدری به زندان افتاده، صاحب خانه بی انصاف مادر خانواده و سه فرزندش را از خانه بیرون کرده و اثاثیه شان را به جای بدهی برداشته است. چند روزی در یک اتاق ضایعاتی ساکن میشوند. در این مدت از مواد غذایی و پتو و بخاری برقی گرفته تا کتاب قصه و اسباب بازی برایشان میبرد. یخچال و تلویزیونشان را از صاحب خانه پس میگیرد. امروز خبر رسید که آنها را از آن اتاق ضایعاتی هم بیرون کردند و کنار خیابان مانده اند. با کمک خیرین و ساعت ها پیگیری خانه ای برایشان اجاره میکند. من میدانستم که #او نخواهد گذاشت آن خانواده در خیابان بمانند. مطمئن بودم شهید آوینی درست می گفت؛ آقاسعید همان کسی بود که ما در جستجویش بودیم. او مظهر همان روحی ست که حزب الله را از دیگر انسان ها جدا می کند. و در بین رزمندگان ما دلاورانی چون سعید کم نیستند.

محمدحسین بیات
2 / اردیبهشت / 1399


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها